deep fry


(در ماهیتابه ی ته گود سرخ کردن ـ در روغن جوشان، سرخ کردن) روغن داغ کردن، روغن جوش کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: deep-fries, deep-frying, deep-fried
• : تعریف: to fry in a deep pan with enough fat or oil to cover what is being cooked.

جمله های نمونه

1. In skillet, heat oil; when heated, deep fry dough; drain on paper towels.
[ترجمه گوگل]در ماهیتابه، روغن را گرم کنید؛ وقتی گرم شد، خمیر را سرخ کنید روی دستمال کاغذی آبکش کنید
[ترجمه ترگمان]در ماهی تابه، روغن داغ، وقتی گرم می شود، خمیر fry عمیق ایجاد می شود و حوله کاغذی را جمع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Specialities include deep fried shredded beef, duck, prawn dishes and hand-made noodles.
[ترجمه گوگل]غذاهای ویژه شامل گوشت رنده شده گاو سرخ شده، اردک، غذاهای میگو و نودل های دست ساز است
[ترجمه ترگمان]specialities شامل گوشت خام و گوشت خام و میگو و میگو و ماکارونی درست می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Deep fry in hot oil for 1-2 minutes.
[ترجمه گوگل]در روغن داغ به مدت 1-2 دقیقه سرخ کنید
[ترجمه ترگمان]سرخ کردن در روغن داغ برای ۱ تا ۲ دقیقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Deep fry fish cakes and warm for 5 mins before serving with tomato sauce and lightly-boiled leeks and celery.
[ترجمه گوگل]کیک های ماهی را سرخ کنید و به مدت 5 دقیقه گرم کنید و سپس با سس گوجه فرنگی و تره فرنگی و کرفس کمی آب پز شده سرو کنید
[ترجمه ترگمان]کیک های ماهی را قبل از سپری کردن با سس گوجه فرنگی و کرفس پخته و کرفس به مدت ۵ دقیقه گرم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This would prevent the crunchy, deep fried chunks of potato from going soft in the accompanying lemon garlic sauce.
[ترجمه گوگل]این کار از نرم شدن تکه های ترد و سرخ شده سیب زمینی در سس سیر لیموی همراه جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]این کار باعث می شود که تکه های بزرگ سرخ شده از سیب زمینی در سس سیر لیمو همراه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Most of these are either deep fried or charbroiled.
[ترجمه گوگل]بیشتر اینها یا سرخ شده یا ذغالی هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر اینها یا fried یا charbroiled هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Add the oil and deep fry the pork, stirring with a spatula to break it into small pieces.
[ترجمه گوگل]روغن را اضافه کنید و گوشت خوک را سرخ کنید و با کفگیر هم بزنید تا به قطعات کوچک تقسیم شود
[ترجمه ترگمان]اگر گوشت را به آن اضافه کنید، گوشت خوک را درست کنید و با یک چاقوی spatula آن را خرد کنید تا آن را به قطعات کوچکی تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Deep fry garlic, welsh onion and ginger or stir fry until aromatic.
[ترجمه گوگل]سیر، پیاز ولش و زنجبیل را سرخ کنید یا تفت دهید تا معطر شود
[ترجمه ترگمان]سیر سرخ، پیاز داغ، زنجبیل و زنجبیل، تا زمانی که آروماتیک شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lower the heat of the wok ; now deep fry the cut potatoes. Drain and set aside.
[ترجمه گوگل]حرارت ووک را کم کنید؛ حالا سیب زمینی های خرد شده را سرخ کنید آبکش کنید و کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]گرمای هوا را پایین می اورد؛ حالا در اعماق سیب زمینی برشته شده بود آب بده و کنار بذار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. P . S . As I know, deep fry the crabs and then cook with beer and other spices.
[ترجمه گوگل]پ اس همانطور که می دانم خرچنگ ها را سرخ کنید و سپس با آبجو و سایر ادویه ها بپزید
[ترجمه ترگمان]پی اس همان طور که می دانم، خرچنگ سرخ را آتش می زند و بعد با آبجو و دیگر ادویه جات آشپزی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was going to deep fry the poor boy!
[ترجمه گوگل]قرار بود پسر بیچاره را سرخ کند!
[ترجمه ترگمان]اون می خواست که اون پسر بیچاره رو کباب کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Deep fry them until crispy and lightly golden in colour.
[ترجمه گوگل]آنها را سرخ کنید تا ترد و کمی طلایی رنگ شوند
[ترجمه ترگمان]سرخ کردن آن ها تا زمانی که ترد و کمرنگ در رنگ باشد، آن ها را سرخ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dust the crab with corn flour deep fry in boiled oil until dry . Drain.
[ترجمه گوگل]خرچنگ را با آرد ذرت در روغن جوشانده تفت دهید تا خشک شود زه کشی
[ترجمه ترگمان]خرچنگ را با آرد ذرت برشته کرده بود تا خشک شود آن را تخلیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Deep fry the skewered oysters in low heat until crispy . Drain and brush with honey . Serve.
[ترجمه گوگل]صدف های سیخ شده را با حرارت کم سرخ کنید تا ترد شوند آبکش کنید و با عسل بشویید خدمت
[ترجمه ترگمان]سرخ کردن صدف ها در حرارت کم تا زمانی که ترد باشد با عسل زه کشی و برس بکشید این غذا را سرو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There should always be variety in the cooking methods - too much deep frying or wok cooking makes an unbalanced meal.
[ترجمه گوگل]همیشه باید در روش های پخت تنوع وجود داشته باشد - سرخ کردن زیاد یا پختن ووک باعث ایجاد یک وعده غذایی نامتعادل می شود
[ترجمه ترگمان]همیشه باید تنوع زیادی در روش های پخت وپز وجود داشته باشد - پختن بیش از حد داغ و یا پخت وپز wok باعث ایجاد یک غذای نا متعادل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس