فرصی
این طبیعی به نظر نمیرسه.
گاهی اوقات ، بسته به متن، معنی �گویا� هم می دهد
بالاخره کدوم میشه هرکودوم یه چیزی میگید
تشخیص داده شده
احتمالاً
لازم دانستن
مقرر، درنظرگرفته شده، تلقی شده، قلمدادشده، تصورشده
معین شده
مشخص شده
مشخص شده
مفروض ( مثل درآمد مفروض=deemed revenues ) - برآورد شده بر پایه مفروضات معین - مورد انتظار
فرض شده. پنداشته شده. خیال شده.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)