1. deeds issuing from such thoughts
اعمالی که از این اندیشه ها ناشی می شود
2. deeds that are in the gray area between legal and illegal
اعمالی که در مرز بین قانونی و غیر قانونی بودن قرار دارند
3. deeds that led to his denigration
اعمالی که به روسیاهی او منجر شد.
4. deeds that reflect honor on him
اعمالی که برای او شرف و آبرو می آورد
5. his deeds contrasted with his words
رفتار او با حرفهایش تضاد داشت.
6. his deeds lent dignity both to he himself and his family
اعمال او خود و خانواده اش را نیک نام کرد.
7. his deeds raised doubts about his honesty
اعمالش موجب به وجود آمدن شک درباره ی صداقت او شد.
8. his deeds soiled his family's name
اعمال او نام خانواده اش را ننگین کرد.
9. his deeds were not consistent with his words
کردار او با گفتارش جور در نمی آمد (تناقض داشت).
10. ill deeds
اعمال بد
11. iniquitous deeds
اعمال شرارت آمیز
12. opprobrious deeds
اعمال ننگین
13. pious deeds such as fasting and almsgiving
اعمال متقیانه مانند روزه گیری و دادن خیرات
14. such deeds queer our profession
این چنین کارها وجهه ی حرفه ی ما را خراب می کند.
15. their deeds yielded nothing but a harvest of shame and dishonor
اعمال آنان حاصلی جز شرم و بی آبرویی نداشت.
16. these deeds illustrate his dissatisfaction
این اعمال نمایشگر عدم نارضایتی او می باشد.
17. his evil deeds
کارهای اهریمنی او
18. his evil deeds blackened his family
اعمال زشت او خانواده اش را بدنام کرد.
19. his evil deeds incurred opprobrium
اعمال بد او رسوایی به بار آورد.
20. men's good deeds live after them
کارهای نیک مردم پس از آنها باقی می ماند.
21. the terrible deeds perpetrated by the nazis
کارهای وحشتناکی که توسط نازی ها انجام شد
22. a register of deeds
ثبت کننده ی قباله ها
23. by his evil deeds he stained his family name
با اعمال بد خود شهرت خانوادگی خود را لکه دار کرد.
24. finally, his evil deeds caught up with him
اعمال بد او بالاخره کارش را ساخت.
25. the tally between deeds and words
یکی بودن کردار و گفتار
26. to do great deeds
کارهای بزرگی را انجام دادن
27. a man of secret deeds
یک مرد نهانکار
28. greed characterized all his deeds
طمع،کلیه ی اعمال او را متمایز می کرد.
29. to accompany words with deeds
حرف را با عمل توام کردن
30. what we need is deeds not words
آنچه که بدان نیاز داریم عمل است،نه حرف.
31. good thoughts, good words, good deeds
پندار نیک،گفتار نیک،کردار نیک
32. he is rueful about his past deeds
از اعمال گذشته ی خود نادم است.
33. he vouched his words by his deeds
او با رفتارش حرف های خود را ثابت کرد.
34. friends who rival each other in good deeds
دوستانی که در امور نیک باهم رقابت می کنند
35. god will reward you for your good deeds
خداوند اجر نیکوکاری های تو را خواهد داد.
36. he tried to manifest his love through deeds rather than words
او کوشید که عشق خود را در عمل نشان بدهد نه با حرف.
37. criminals who were refined by faith and good deeds
تبهکارانی که ایمان و اعمال خیر آنها را تزکیه کرده بود
38. his public utterances did not match his private deeds
حرف های او در ملا عام با اعمال او در خلوت جور در نمی آمد.
39. sooner or later she will pay for her evil deeds
دیر یا زود تقاص اعمال بد خود را پس خواهد داد.
40. he tried to expiate by justice and mercy the evil deeds of his youth
او کوشید با عدل و مروت اعمال اهریمنی جوانی خود را جبران کند.