1. Concrete operational children, lacking fully developed deductive reasoning about hypothetical situations, can not solve problems in this form.
[ترجمه گوگل]کودکان عملیاتی مشخص، فاقد استدلال قیاسی کاملاً توسعه یافته در مورد موقعیت های فرضی، نمی توانند مشکلات را در این شکل حل کنند
[ترجمه ترگمان]کودکان عملیاتی بتن، نداشتن استدلال استنتاجی کامل در مورد موقعیت های فرضی، نمی توانند مشکلات موجود در این شکل را حل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کودکان عملیاتی بتن، نداشتن استدلال استنتاجی کامل در مورد موقعیت های فرضی، نمی توانند مشکلات موجود در این شکل را حل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A study of deductive reasoning constitutes the discipline of logic.
[ترجمه گوگل]مطالعه استدلال قیاسی رشته منطق را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه از استدلال استقرایی، نظم منطق را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه از استدلال استقرایی، نظم منطق را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It results from a process of logical, deductive reasoning, unsullied by personal feelings or practicalities.
[ترجمه گوگل]این ناشی از یک فرآیند استدلال منطقی و قیاسی است که توسط احساسات شخصی یا کارهای عملی لکه دار نشده است
[ترجمه ترگمان]این منجر به یک فرآیند منطقی و قیاسی، بدون لکه از طریق احساسات شخصی و یا وضعیت عملی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این منجر به یک فرآیند منطقی و قیاسی، بدون لکه از طریق احساسات شخصی و یا وضعیت عملی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This process is in many ways analogous to deductive reasoning.
[ترجمه گوگل]این فرآیند از بسیاری جهات مشابه استدلال قیاسی است
[ترجمه ترگمان]این فرآیند به طرق بسیاری مشابه استدلال استقرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فرآیند به طرق بسیاری مشابه استدلال استقرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Even so the qualification has been imposed by deductive reasoning.
[ترجمه گوگل]با این حال، صلاحیت با استدلال قیاسی تحمیل شده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، این صلاحیت نیز به دلیل استدلال استقرایی اعمال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، این صلاحیت نیز به دلیل استدلال استقرایی اعمال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Inferences or conclusions based on deductive reasoning are necessarily true only if the premises they are derived from are true.
[ترجمه گوگل]استنتاج ها یا نتیجه گیری های مبتنی بر استدلال قیاسی لزوماً تنها در صورتی صادق هستند که مقدماتی که از آنها استخراج شده اند صادق باشند
[ترجمه ترگمان]Inferences یا نتیجه گیری های مبتنی بر استدلال استقرایی لزوما تنها در صورتی درست هستند که the که از آن ها مشتق شده اند، درست باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Inferences یا نتیجه گیری های مبتنی بر استدلال استقرایی لزوما تنها در صورتی درست هستند که the که از آن ها مشتق شده اند، درست باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Consider simple example of the power of deductive reasoning in ethics.
[ترجمه گوگل]مثال ساده ای از قدرت استدلال قیاسی در اخلاق را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]یک مثال ساده از قدرت استدلال استقرایی در اصول اخلاقی را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک مثال ساده از قدرت استدلال استقرایی در اصول اخلاقی را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Context: The Pythagorean Theorem was proved using deductive reasoning.
[ترجمه گوگل]زمینه: قضیه فیثاغورث با استفاده از استدلال قیاسی اثبات شد
[ترجمه ترگمان]قضیه فیثاغورس با استفاده از استدلال استقرایی اثبات شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قضیه فیثاغورس با استفاده از استدلال استقرایی اثبات شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Bell was good at deductive reasoning to diagnose disease.
[ترجمه گوگل]بل در استدلال قیاسی برای تشخیص بیماری خوب بود
[ترجمه ترگمان]بل در استدلال استقرایی برای تشخیص بیماری خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بل در استدلال استقرایی برای تشخیص بیماری خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Lacking modern lab techniques, Fitzgerald must use deductive reasoning.
[ترجمه گوگل]فیتزجرالد بدون تکنیک های آزمایشگاهی مدرن، باید از استدلال قیاسی استفاده کند
[ترجمه ترگمان]فیتزجرالد با نداشتن فنون آزمایشگاهی مدرن، باید از استدلال استقرایی استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فیتزجرالد با نداشتن فنون آزمایشگاهی مدرن، باید از استدلال استقرایی استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The logical form contains not only deductive reasoning, but also inductive reasoning.
[ترجمه گوگل]شکل منطقی نه تنها شامل استدلال قیاسی، بلکه استدلال استقرایی نیز می شود
[ترجمه ترگمان]فرم منطقی نه تنها دارای استدلال استقرایی است، بلکه دارای استدلال استقرایی نیز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فرم منطقی نه تنها دارای استدلال استقرایی است، بلکه دارای استدلال استقرایی نیز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There are deductive reasoning and inductive reasoning in games. The two reasonings have connection and difference.
[ترجمه گوگل]در بازی ها استدلال قیاسی و استدلال استقرایی وجود دارد این دو دلیل ارتباط و تفاوت دارند
[ترجمه ترگمان]استدلال استقرایی و استدلال استقرایی در بازی ها وجود دارد این دو دلیل باید ارتباط و اختلاف داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استدلال استقرایی و استدلال استقرایی در بازی ها وجود دارد این دو دلیل باید ارتباط و اختلاف داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. On the other hand, deductive reasoning plays a significant role in the Platonic approach.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، استدلال قیاسی نقش بسزایی در رویکرد افلاطونی دارد
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، استدلال استقرایی نقش مهمی در رویکرد افلاطونی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، استدلال استقرایی نقش مهمی در رویکرد افلاطونی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A detective must use DEDUCTIVE REASONING to solve a case.
[ترجمه گوگل]یک کارآگاه باید از استدلال قیاسی برای حل یک پرونده استفاده کند
[ترجمه ترگمان]یه کارآگاه باید از \"deductive\" برای حل یه پرونده استفاده کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یه کارآگاه باید از \"deductive\" برای حل یه پرونده استفاده کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید