فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: dedicates, dedicating, dedicated
مشتقات: dedicator (n.)
حالات: dedicates, dedicating, dedicated
مشتقات: dedicator (n.)
• (1) تعریف: to set apart or declare to be for a special use or purpose, as a worthy cause, public benefit, or sacred activities.
• مترادف: devote
• مشابه: appropriate, consecrate, destine, pledge
• مترادف: devote
• مشابه: appropriate, consecrate, destine, pledge
- These funds are dedicated to improving the transportation system.
[ترجمه گوگل] این بودجه برای بهبود سیستم حمل و نقل اختصاص یافته است
[ترجمه ترگمان] این سرمایه ها صرف بهبود سیستم حمل و نقل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این سرمایه ها صرف بهبود سیستم حمل و نقل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We all must dedicate some time and effort to solving this problem.
[ترجمه گوگل] همه ما باید زمان و تلاش خود را برای حل این مشکل اختصاص دهیم
[ترجمه ترگمان] همه ما باید زمان و تلاش خود را برای حل این مشکل اختصاص دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] همه ما باید زمان و تلاش خود را برای حل این مشکل اختصاص دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- All the profits are dedicated to medical research.
[ترجمه گوگل] تمام سود به تحقیقات پزشکی اختصاص داده شده است
[ترجمه ترگمان] همه سود به تحقیقات پزشکی اختصاص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] همه سود به تحقیقات پزشکی اختصاص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to devote (oneself or one's life) to a particular person, cause, or course of action.
• مترادف: consecrate, devote
• مشابه: apply, commit, give, offer
• مترادف: consecrate, devote
• مشابه: apply, commit, give, offer
- He will have to dedicate himself to his studies if he wants to go to medical school.
[ترجمه گوگل] اگر بخواهد به دانشکده پزشکی برود باید خودش را وقف تحصیل کند
[ترجمه ترگمان] اگر بخواهد به مدرسه پزشکی برود باید خود را وقف مطالعات خود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اگر بخواهد به مدرسه پزشکی برود باید خود را وقف مطالعات خود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She dedicated her life to helping others.
[ترجمه گوگل] او زندگی خود را وقف کمک به دیگران کرد
[ترجمه ترگمان] او زندگیش را وقف کمک به دیگران کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او زندگیش را وقف کمک به دیگران کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to address or inscribe (a book or the like) to a particular person as a token of affection or respect.
• مشابه: inscribe
• مشابه: inscribe
- This library is dedicated to the founder of the university.
[ترجمه گوگل] این کتابخانه به موسس دانشگاه اختصاص دارد
[ترجمه ترگمان] این کتابخانه به موسس این دانشگاه اختصاص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این کتابخانه به موسس این دانشگاه اختصاص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I would like to dedicate this song to my lovely wife.
[ترجمه A.A] دوست دارم این آهنگ را به همسر نازنینم تقدیم کنم|
[ترجمه گوگل] من می خواهم این آهنگ را به همسر عزیزم تقدیم کنم[ترجمه ترگمان] دوست دارم این آهنگ رو به همسر دوست داشتنی خودم تقدیم کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید