معنی: یکی در میان، یکی در میان یا بشکل بودن، چلیپاوار قطع کردنمعانی دیگر: به صورت ضربدر بریدن، چلیپاسان بریدن، چلیپاسان کردن، صلیب شکل کردن، چلیپایی، تقاطع، یکی در میان یا بشکل gt;ضرب در lt; بودن
مترادف ها
یکی در میان (صفت)
decussate
یکی در میان یا بشکل بودن (صفت)
decussate
چلیپاوار قطع کردن (فعل)
decussate
انگلیسی به انگلیسی
• intersecting, in the form of an x
پیشنهاد کاربران
تقاطع کردن
decussate ( علوم پایۀ پزشکی ) واژه مصوب: ضربدری 1 تعریف: ویژگی صوری بخش ها یا ساختارهایی از بدن انسان که از روی یکدیگر عبور می کنند