decussate

/dɪˈkʌseɪt//ˈdekəseɪt/

معنی: یکی در میان، یکی در میان یا بشکل بودن، چلیپاوار قطع کردن
معانی دیگر: به صورت ضربدر بریدن، چلیپاسان بریدن، چلیپاسان کردن، صلیب شکل کردن، چلیپایی، تقاطع، یکی در میان یا بشکل gt;ضرب در lt; بودن

مترادف ها

یکی در میان (صفت)
decussate

یکی در میان یا بشکل بودن (صفت)
decussate

چلیپاوار قطع کردن (فعل)
decussate

انگلیسی به انگلیسی

• intersecting, in the form of an x

پیشنهاد کاربران

تقاطع کردن
decussate ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: ضربدری 1
تعریف: ویژگی صوری بخش ها یا ساختارهایی از بدن انسان که از روی یکدیگر عبور می کنند

بپرس