decumbent

/dɪˈkʌmbənt//dɪˈkʌmbənt/

معنی: در بستر خوابیده، گیاه خزنده
معانی دیگر: تکیه داده، خوابیده، لم داده، دراز به دراز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: decumbence (n.), decumbency (n.)
(1) تعریف: leaning or lying down; reclining.

(2) تعریف: in botany, lying along the ground with the growing end turned upward.

- a decumbent branch
[ترجمه گوگل] یک شاخه فرو رفته
[ترجمه ترگمان] شاخه درختی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در بستر خوابیده (صفت)
decumbent

گیاه خزنده (صفت)
decumbent

انگلیسی به انگلیسی

• lying down; reclining on the ground; (botany) growing in the direction of the ground (plants that lie along the ground but have a tip that grows upward); (zoology) growing flat (hair or bristles which grow flat or lie along a surface)

پیشنهاد کاربران

بپرس