decry

/dɪˈkraɪ//dɪˈkraɪ/

معنی: تقبیح کردن، رسوا کردن
معانی دیگر: نکوهیدن، نکوهش کردن، بد شمردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: decries, decrying, decried
مشتقات: decrier (n.)
• : تعریف: to express strong disapproval of; disparage; condemn.
مترادف: censure, condemn, denounce, deprecate, inveigh against
متضاد: extol
مشابه: anathematize, blast, criticize, denigrate, deplore, disparage, dispraise, execrate, rail at, run down, vilify

- She decried the low morals of her society.
[ترجمه ستاره کریمیان] او کمبود اخلاقیات را در جامعه اش تقبیح کرد.
|
[ترجمه گوگل] او اخلاق پست جامعه خود را تقبیح کرد
[ترجمه ترگمان] وی اخلاقیات پایین جامعه خود را محکوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to decry government corruption
فساد دستگاه دولت را تقبیح کردن

2. He is impatient with those who decry the scheme.
[ترجمه گوگل]او نسبت به کسانی که این طرح را محکوم می کنند بی تاب است
[ترجمه ترگمان]از کسانی که این نقشه را decry، حوصله اش سر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Others may decry competitions for their tendency to emphasize technique over artistry, conformity over originality.
[ترجمه گوگل]برخی دیگر ممکن است رقابت ها را به دلیل تمایلشان به تأکید بر تکنیک بر هنر، انطباق بر اصالت، تقبیح کنند
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر ممکن است به خاطر تمایل خود به تاکید بر تکنیک بر روی هنرمندی، مطابقت با ابتکار عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Critics who decry regulatory costs are dismissed as deluded apologists for corporate rapacity.
[ترجمه گوگل]منتقدانی که هزینه‌های نظارتی را تقبیح می‌کنند، به‌عنوان معذرت‌خواهان فریب خورده به‌خاطر غصب شرکتی کنار گذاشته می‌شوند
[ترجمه ترگمان]منتقدان که هزینه های نظارتی را محکوم می کنند به عنوان apologists فریب خورده برای حرص و آز شرکت رد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Abuse experts also decry the argument that a man's obsessive love can drive himall control.
[ترجمه گوگل]کارشناسان سوء استفاده همچنین این استدلال را که عشق وسواسی یک مرد می تواند کنترل همه چیز را بر او تحمیل کند، رد می کنند
[ترجمه ترگمان]متخصصان سو استفاده از این استدلال انتقاد می کنند که عشق کشنده یک مرد می تواند باعث کنترل himall شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many Japanese, weary of a growing income gap, decry the deregulatory policies of recent years.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ژاپنی ها که از شکاف درآمدی رو به رشد خسته شده اند، سیاست های مقررات زدایی سال های اخیر را محکوم می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ژاپنی ها که از شکاف درآمد فزاینده خسته شده اند سیاست های deregulatory ساله ای اخیر را محکوم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Voters may decry the party - line voting on the stimulus bill.
[ترجمه گوگل]رای دهندگان ممکن است از رأی گیری خط حزب در مورد لایحه محرک انتقاد کنند
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان ممکن است از رای گیری خط حزبی بر روی لایحه تحریک انتقاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many people decry flogging ( or caning ).
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم شلاق زدن (یا قمه زدن) را محکوم می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم شلاق زدن را محکوم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Why Decry the Wealth Gap?
[ترجمه گوگل]چرا شکاف ثروت را محکوم کنیم؟
[ترجمه ترگمان]چرا ثروت و ثروت شکاف رو خراب می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And baseball will certainly have more critics ready to decry well-heeled owners buying pennants.
[ترجمه گوگل]و بیسبال مطمئناً منتقدان بیشتری خواهد داشت که می‌خواهند مالکان خوش‌پاشنه‌ای را که می‌خرند، نکوهش کنند
[ترجمه ترگمان]و قطعا بیسبال از منتقدین بیشتری برخوردار خواهد بود که پرچم هایی را که به خوبی خریداری می کنند، محکوم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Prof Wilkinson points out that the international community might not decry unilateralist intervention provided that it approves of the outcome.
[ترجمه گوگل]پروفسور ویلکینسون خاطرنشان می کند که جامعه بین المللی ممکن است مداخله یکجانبه گرا را محکوم نکند، مشروط بر اینکه نتیجه را تایید کند
[ترجمه ترگمان]پروفسور Wilkinson اشاره می کند که جامعه بین المللی ممکن است از مداخله unilateralist حمایت نکند مشروط بر اینکه آن را تایید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In organizations with scarce resources political activity is inevitable and only the naive decry it.
[ترجمه گوگل]در سازمان هایی که منابع کمیاب دارند، فعالیت سیاسی اجتناب ناپذیر است و فقط ساده لوح ها آن را نکوهش می کنند
[ترجمه ترگمان]در سازمان ها با منابع کمیاب، فعالیت سیاسی اجتناب ناپذیر است و تنها the ساده آن را محکوم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Those who defend this robust interventionism and those who decry its effects are vying to shape the nation's take on the events of the past 16 months.
[ترجمه گوگل]کسانی که از این مداخله گرایی قوی دفاع می کنند و کسانی که اثرات آن را تقبیح می کنند در حال رقابت برای شکل دادن به دیدگاه ملت در مورد وقایع 16 ماه گذشته هستند
[ترجمه ترگمان]کسانی که از این interventionism قوی دفاع می کنند و کسانی که اثرات آن را محکوم می کنند، رقابت می کنند تا کشور را در رویداده ای ۱۶ ماه گذشته شکل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تقبیح کردن (فعل)
denounce, condemn, decry, objurgate

رسوا کردن (فعل)
traduce, decry, gibbet, dissociate, scandalize

انگلیسی به انگلیسی

• condemn; denounce
if you decry something, you say that it is bad; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To publicly denounce or criticize something strongly 🚫🤬
🔍 مترادف: Condemn
✅ مثال: The activist decried the government's handling of the environmental crisis.
۱. بی ارج کردن. بی مقدار کردن. ناچیز شمردن ۲. بد گفتن از. انتقاد کردن از // تقبیح کردن، رسوا کردن // نکوهیدن، نکوهش کردن، بد شمردن
مثال برای معنای اول:
He is impatient with those who decry the scheme.
...
[مشاهده متن کامل]

او نسبت به کسانی که طرح را ناچیز می شمارند بی طاقت است.
مثال برای معنای دوم:
She decried the low morals of her society.
او از کم بودن اخلاقیات {در} جامعه اش انتقاد کرد.

e. g.
Palestine advocates decry MSNBC’s cancellation of Mehdi Hasan news show
. . .
Host Mehdi Hasan has anchored a weekend news show on the network MSNBC since 2021
▪️▪️▪️
decay = پوسیدگی - تباهی - خرابی
...
[مشاهده متن کامل]

decoy = گول زنه - دام انداز - وسیله ی به دام انداختن - دستگاه گمراه سازی رادارهای دشمن
decry = قبیح دانستن - قباحت شمردن - تقبیح کردن - نکوهش کردن

آزادانه انتقاد کردن
نکوهش کردن
محکوم کردن
آشکارا به چالش کشیدن

بپرس