decrescent

/dɪˈkresənt//dɪˈkresnt/

معنی: کاهنده، رو به نقصان گذارنده
معانی دیگر: (در مورد ماه) در حال تربیع و هلال، در حال کوچک شدن، سایشی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: decrescence (n.)
• : تعریف: decreasing or waning, as the moon.

جمله های نمونه

1. But the amplitude when occurrence amyotrophy also decrescent.
[ترجمه گوگل]اما دامنه وقوع آمیوتروفی نیز کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]اما دامنه زمانی اتفاق می افتد که amyotrophy رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The French's capacity for liquor also is in decrescent.
[ترجمه گوگل]ظرفیت فرانسوی ها برای مشروب نیز رو به کاهش است
[ترجمه ترگمان]ظرفیت فرانسه برای نوشیدن مشروبات الکلی نیز در decrescent است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Become an operation whether let scar decrescent nod?
[ترجمه گوگل]تبدیل شدن به یک عمل که آیا اجازه دهید اسکار نزولی تکان دادن؟
[ترجمه ترگمان]تبدیل به یه عملیات بشی که جای زخم رو تکون بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Does nose greaten what idea is there can decrescent?
[ترجمه گوگل]آیا بینی بزرگ می کند چه ایده ای وجود دارد می تواند کاهش یابد؟
[ترجمه ترگمان]بینی یعنی این که چه فکری می شه کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. How can ability let pouch decrescent?
[ترجمه گوگل]چگونه توانایی اجازه می دهد کیسه کاهش یابد؟
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان اجازه خرید کیسه را داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Have idea nose decrescent a bit?
[ترجمه گوگل]آیا اندکی نزول بینی فکر می کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا بینی شما کمی تغییر کرده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. How can you let nose pointed decrescent a bit?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانید اجازه دهید بینی نوک تیز کمی پایین بیاید؟
[ترجمه ترگمان]چگونه ممکن است بینی خود را کمی به شما نشان دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When you flip phone ringtone decrescent ah, I think this meeting, if you are not careful not to shake on mobile phones, the function is also quite useful.
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما تلنگر آهنگ زنگ تلفن نزولی آه، من فکر می کنم این جلسه، اگر شما مراقب باشید به لرزش بر روی تلفن های همراه نیست، تابع نیز بسیار مفید است
[ترجمه ترگمان]وقتی شما تلفن را قطع می کنید، فکر می کنم این ملاقات، اگر مراقب نباشید که از تلفن های همراه دست تکان ندهید، عملکرد نیز بسیار مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How purify pouch? pouch decrescent ah?
[ترجمه گوگل]پاکسازی کیسه چگونه است؟ کیسه نزولی آه؟
[ترجمه ترگمان]چه کیسه purify؟ کیسه خورجین، آه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What method can let the pore decrescent on the face, the face changes look very exquisite?
[ترجمه گوگل]چه روشی می تواند اجازه دهد منافذ روی صورت کاهش یابد، تغییرات صورت بسیار نفیس به نظر برسد؟
[ترجمه ترگمان]چه روش می تواند اجازه دهد منافذ پوست روی صورت ظاهر شوند، تغییر شکل بسیار عالی به نظر می رسد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Do a few meetings let food gastric decrescent?
[ترجمه گوگل]آیا چند جلسه اجازه می دهد غذا کاهش یابد؟
[ترجمه ترگمان]چند ملاقات اجازه دهید به decrescent شکمی صدمه بزند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How should let nose decrescent?
[ترجمه گوگل]چگونه باید اجازه داد که بینی کم شود؟
[ترجمه ترگمان]چگونه باید بینی خود را باز کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Have idea nose decrescent bit?
[ترجمه گوگل]آیا فکر کمی نزولی بینی دارید؟
[ترجمه ترگمان]بینی داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. How to make pouch decrescent?
[ترجمه گوگل]چگونه کیسه را نزولی کنیم؟
[ترجمه ترگمان]چطور کیسه زباله درست کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاهنده (صفت)
subtractive, ablative, decreasing, regressive, decrescent, depreciatory, flagging

رو به نقصان گذارنده (صفت)
decrescent

انگلیسی به انگلیسی

• becoming gradually smaller

پیشنهاد کاربران

بپرس