decrepit

/dəˈkrepət//dɪˈkrepɪt/

معنی: ضعیف و ناتوان، سالخورده و فرتوت، خیلی پیر
معانی دیگر: (انسان و حیوان) فرتوت، نزار، رنجور، ناتوان، نحیف، پیرانسال، گنده پیر، (شی) زهوار در رفته، لکنته، قراضه، (از کار افتاده بخاطر کار زیاد یا سالخوردگی)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: decrepitly (adv.)
• : تعریف: in a poor condition because of old age or much use; dilapidated; worn-out.
مترادف: broken-down, dilapidated, rickety, run-down, worn-out
متضاد: sturdy
مشابه: aged, ancient, doddering, feeble, infirm, old, ramshackle, senile, timeworn, tumble-down, withered, worn

- He says his arthritis has made him decrepit.
[ترجمه مسلم] او میگوید آرتروز او را ضعیف و ناتوان کرده است
|
[ترجمه گوگل] او می گوید که آرتروز او را ضعیف کرده است
[ترجمه ترگمان] می گوید که ورم مفاصل او را از پا درآورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- These decrepit buildings should be torn down.
[ترجمه نادر] این ساختمان های کلنگی بایستی تخریب گردند.
|
[ترجمه Linda] این ساختمان های قدیمی باید تخریب شوند.
|
[ترجمه گوگل] این ساختمان های فرسوده باید تخریب شوند
[ترجمه ترگمان] این ساختمون های قدیمی باید از هم جدا بشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. decrepit old men
مردان پیر و فرتوت

2. a decrepit horse
اسب پیر و پاتال

3. a decrepit house
خانه ی کلنگی

4. there was a majesty that surrounded the old, decrepit president
هاله ی شهواری،آن رئیس جمهور پیر و ناتوان را احاطه کرده بود.

5. Most of the buildings were old and decrepit.
[ترجمه گوگل]بیشتر ساختمان ها قدیمی و فرسوده بودند
[ترجمه ترگمان]بیشتر ساختمان ها کهنه و فرتوت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The buildings were in a decrepit state.
[ترجمه مسلم] ساختمان ها در حالت ناپایداری قرار داشتند
|
[ترجمه گوگل]ساختمان ها در وضعیتی فرسوده بودند
[ترجمه ترگمان]ساختمان ها در حالت decrepit قرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A decrepit old man sat on a park bench.
[ترجمه گوگل]پیرمردی فرسوده روی نیمکت پارک نشسته بود
[ترجمه ترگمان]پیرمردی فرتوت روی نیمکت پارک نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The film had been shot in a decrepit old police station.
[ترجمه گوگل]فیلم در یک ایستگاه پلیس قدیمی و فرسوده فیلمبرداری شده بود
[ترجمه ترگمان]فیلم در یک پاسگاه قدیمی پلیس به ضرب گلوله کشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What can this decrepit hag tell him?
[ترجمه گوگل]چه می تواند به او بگوید این قلاده فرسوده؟
[ترجمه ترگمان]این عجوزه فرتوت چه چیزی می تواند به او بگوید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But it was not entirely a train of decrepit and abandoned people.
[ترجمه گوگل]اما کاملاً قطاری از افراد فرسوده و رها نشده بود
[ترجمه ترگمان]اما این فقط یک قطار کهنه و متروک نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Equipment is decrepit, training is inadequate and the conscripts, increasingly, are society's rejects.
[ترجمه گوگل]تجهیزات فرسوده، آموزش ناکافی و سربازان وظیفه به طور فزاینده ای طرد شده جامعه هستند
[ترجمه ترگمان]تجهیزات ضعیف، آموزش ناکافی است و سربازان وظیفه به طور فزاینده ای از جامعه طرد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Outdated textbooks, decrepit buildings, overcrowded classrooms - the list of problems is long and growing.
[ترجمه گوگل]کتاب های درسی قدیمی، ساختمان های فرسوده، کلاس های درس شلوغ - لیست مشکلات طولانی و در حال رشد است
[ترجمه ترگمان]کتاب های درسی، ساختمان های قدیمی، کلاس های شلوغ - فهرست مشکلات دراز و در حال رشد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Decrepit old Shepherd Hall is being renovated at staggering expense.
[ترجمه گوگل]تالار قدیمی چوپان فرسوده با هزینه های سرسام آوری در حال بازسازی است
[ترجمه ترگمان]این خونه \"شپرد هال\" داره که داره با هزینه گیج و گیج رو بازسازی می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He moved fiercely among the decrepit houses in his white pyjamas like an angry prophet.
[ترجمه گوگل]او با پیژامه های سفیدش مانند پیامبری خشمگین به شدت در میان خانه های فرسوده حرکت می کرد
[ترجمه ترگمان]با پیژامه سفیدش، مانند یک پیغمبر خشمگین، در میان خانه های قدیمی و قدیمی حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was in his forties, wore a decrepit old blazer and flannels, and had rabbity teeth and a foolish expression.
[ترجمه گوگل]او در چهل سالگی بود، یک کت و شلوار قدیمی کهنه و فلانل پوشیده بود، و دندان های خرگوشی و حالتی احمقانه داشت
[ترجمه ترگمان]او در چهل سالگی بود، کت و شلوار پشمی کهنه و لباس فلانل و حالتی ابلهانه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The latter set about restoring its decrepit but largely unaltered state, uncovering the great stone fireplace in the hall.
[ترجمه گوگل]دومی شروع به بازیابی وضعیت فرسوده اما عمدتاً بدون تغییر خود کرد و شومینه سنگی بزرگ سالن را کشف کرد
[ترجمه ترگمان]دومی در مورد بازسازی ضعیف اما عمدتا بدون تغییر موضع گرفته، شومینه سنگی بزرگ را در سرسرا کشف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The inn-hospital is a decrepit, single-storied structure.
[ترجمه گوگل]کاروانسرا-بیمارستان یک ساختمان فرسوده و یک طبقه است
[ترجمه ترگمان]بیمارستان - بیمارستان یه ساختمون قدیمی و قدیمی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضعیف و ناتوان (صفت)
decrepit

سالخورده و فرتوت (صفت)
decrepit

خیلی پیر (صفت)
immemorial, decrepit

انگلیسی به انگلیسی

• infirm, feeble, weak, frail, aged
something that is decrepit is very old and in bad condition.

پیشنهاد کاربران

فرسوده ( در مورد ساختمان و سازه ها )
Old And Weak
decrepit old women: پیرزنان فرتوت
فرتوت
adjective
[more decrepit; most decrepit] :
🔴 old and in bad condition or poor health
◀️ The decrepit [=run - down, dilapidated] building was badly in need of repair.
◀️ My decrepit car barely starts.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ a decrepit old man
◀️ A: I swear the average Russian girl is like a 10 in the US
B: *average girl in Moscow* every other girl in Russia is probably decrepit, malnourished and drunk off their mind 90% of the time
پیر سگ - خر پیر - بسیار پیر و درب و داغون

مطمئن نیستم، ولی شاید اصطلاح "در پیت" از همین جا بیاد
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : decrepitude
✅️ صفت ( adjective ) : decrepit
✅️ قید ( adverb ) : _
weakend or born out because of age, illness or excessive use
buildings and machinery that are so old
ضعیف و ناتوان
Not in a good shape
فرسوده
ضعیف و ناتوان، سالخورده و فرتوت، خیلی پیر، کسی یا چیزی که سالهای زیادی است وجود دارد
کهنه، مخروبه
سالخورده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس