decorticate

/diːˈkɔːrtəˌkeɪt//dɪˈkɔːtɪkeɪt/

معنی: پوست کندن از، بصورت الیاف در اوردن از
معانی دیگر: پوست کندن (از درخت و میوه و غیره)، سبوس گرفتن (از گندم و غیره)، پوست زدایی کردن، پوسته زدایی کردن، بصورت الیاف در اوردن از کنف و غیره

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: decorticates, decorticating, decorticated
مشتقات: decortication (n.), decorticator (n.)
(1) تعریف: to husk, debark, or peel.

(2) تعریف: to remove the cortex from (an organ).

جمله های نمونه

1. The person that decorticate says: No matter play what game, put in a word 's charge finally: The person just is kingcraft more.
[ترجمه گوگل]شخصی که دکورتیک می‌کند می‌گوید: مهم نیست چه بازی‌ای انجام می‌دهید، در نهایت یک کلمه شارژ کنید: آن شخص بیشتر kingcraft است
[ترجمه ترگمان]فردی که decorticate می گوید: مهم نیست چه بازی کنید، در نهایت مسئولیت یک کلمه را بگذارید: فرد فقط kingcraft است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The person that decorticate says: This really truly, if you at ordinary times recreational time is more, so play " Chi Zha the Three Kingdoms " can bring extra income to you.
[ترجمه گوگل]شخصی که تزئین می کند می گوید: این واقعاً واقعاً، اگر در مواقع عادی اوقات تفریح ​​بیشتر است، پس بازی "Chi Zha the Three Kingdoms" می تواند درآمد اضافی برای شما به ارمغان بیاورد
[ترجمه ترگمان]فردی که decorticate می گوید: واقعا، اگر شما در زمان عادی بیشتر اوقات فراغت بیشتری داشته باشید، بنابراین بازی \"چی\" در سه پادشاهی می تواند درآمد بیشتری به شما بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The person that decorticate says: 4 city gate, can attack only, attack which?
[ترجمه گوگل]اونی که دکورتیک میکنه میگه: 4 دروازه شهر فقط میتونه حمله کنه به کدوم حمله کنه؟
[ترجمه ترگمان]فردی که decorticate می گوید: ۴ دروازه شهر، تنها می تواند حمله کند، حمله ای که؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A high - speed burr was used to decorticate the surface of C 2 lamina and C 1 arch.
[ترجمه گوگل]برای تزئین سطح لایه C 2 و قوس C 1 از فرز پر سرعت استفاده شد
[ترجمه ترگمان]برای decorticate سطح C ۲ lamina و C [ ۱ ] استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is the 8 big characteristic that it advertises below, we decorticate one by one.
[ترجمه گوگل]این 8 ویژگی بزرگی است که در زیر تبلیغ می کند، ما یکی یکی تزئین می کنیم
[ترجمه ترگمان]این ۸ ویژگی بزرگ است که در زیر تبلیغ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوست کندن از (فعل)
shell, debark, flay, decorticate, excoriate

به صورت الیاف در اوردن از (فعل)
decorticate

انگلیسی به انگلیسی

• husk; remove the peel

پیشنهاد کاربران

عمل جراحی. برای برداشتن قشر از ( یک اندام یا ساختار ) .
Surgery. to remove the cortex from ( an organ or structure ) .
در پزشکی: وضعیتی است که حین کما در آن دست ها خم شده روی سینه قرار میگیرد و پاها به صورت سفت باز میشوند.

بپرس