decorator

/ˈdekəˌretər//ˈdekəreɪtə/

معنی: اذینگر، متخصص ارایش داخلی ساختمانها
معانی دیگر: آذینگر، زیبگر، دکوراتور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who decorates, esp. one whose occupation is designing interior d�cors.

جمله های نمونه

1. The decorator appointed the hotel with ultramodern furnishings.
[ترجمه گوگل]دکوراتور هتل را با مبلمان فوق مدرن منصوب کرد
[ترجمه ترگمان]The hotel را با اثاثیه ultramodern انتخاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He works as a painter and decorator.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک نقاش و تزئین کار می کند
[ترجمه ترگمان]او به عنوان نقاش و decorator کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He now works as a painter and decorator.
[ترجمه گوگل]او اکنون به عنوان نقاش و دکوراتور کار می کند
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر به عنوان نقاش و decorator کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is a painter and decorator.
[ترجمه گوگل]او نقاش و دکوراتور است
[ترجمه ترگمان]او نقاش و decorator است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That decorator you rang about painting the house - did he ever return your call?
[ترجمه گوگل]آن دکوراتوری که در مورد رنگ آمیزی خانه زنگ زدی - آیا او هرگز به تماس شما پاسخ نداد؟
[ترجمه ترگمان]اون decorator که در مورد نقاشی خونه زنگ زدی - تا حالا با تو تماس گرفته بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As an interior decorator, Paula Curry was a real professional.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک طراح دکوراسیون داخلی، پائولا کاری یک حرفه ای واقعی بود
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک decorator درونی یک حرفه ای واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My uncle Bill's been a painter and decorator all his life.
[ترجمه گوگل]عمویم بیل تمام عمرش نقاش و دکوراتور بوده است
[ترجمه ترگمان]عموی من بیل یکی از painter و decorator all
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The defendant was employed as a decorator by the plaintiff.
[ترجمه گوگل]متهم به عنوان دکوراتور توسط شاکی استخدام می شد
[ترجمه ترگمان]متهم به عنوان یکی از decorator شاکی به کار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Porter's Lexington team handled the sales project, with decorator contributing her colour expertise.
[ترجمه گوگل]تیم پورتر لکسینگتون پروژه فروش را انجام داد و دکوراتور در تخصص رنگ او مشارکت داشت
[ترجمه ترگمان]تیم لگزینگتون پروژه فروش را با decorator که تخصص رنگی او را ایفا می کرد، اداره می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That Tiepolo was merely a supreme decorator is one of the notions this show wants to dispel.
[ترجمه گوگل]این که تیپولو صرفاً یک دکوراتور عالی بود، یکی از مفاهیمی است که این نمایش می‌خواهد آن را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]اینکه تیپولو صرفا یک decorator عالی بود، یکی از مفاهیمی بود که این نمایش می خواهد از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She became a painter and decorator on a government scheme for a year.
[ترجمه گوگل]او یک سال در یک طرح دولتی نقاش و دکوراتور شد
[ترجمه ترگمان]او برای یک سال نقاش و decorator شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Robert, a painter and decorator, married Sandra at Christmas after their partners died of cancer, it was revealed.
[ترجمه گوگل]فاش شد که رابرت، نقاش و دکوراتور، در کریسمس پس از مرگ شرکایشان بر اثر سرطان با ساندرا ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]مشخص شد که رابرت، نقاش و decorator، در کریسمس بعد از فوت partners از سرطان، با ساندرا ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Workmate 2: That decorator on the Bennett job.
[ترجمه گوگل]همکار 2: آن دکوراتور در کار بنت
[ترجمه ترگمان]workmate ۲: این که روی کار بنت decorator
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. HeadFirst : Welcome Decorator Pattern. We've heard that you've been a bit down on yourself lately?
[ترجمه گوگل]HeadFirst: الگوی دکوراتور خوش آمدید شنیده‌ایم که اخیراً کمی نسبت به خودتان دلسرد شده‌اید؟
[ترجمه ترگمان]به Pattern Decorator خوش آمدید ما شنیدیم که این اواخر کمی روی خودت بوده ای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I think I'm going to hire an interior decorator to look the place over.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم می خواهم یک دکوراتور داخلی استخدام کنم تا مکان را نگاه کند
[ترجمه ترگمان]فکر کنم یه طراح داخلی استخدام کنم که اونجا رو نگاه کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اذینگر (اسم)
decorator

متخصص ارایش داخلی ساختمانها (اسم)
decorator

انگلیسی به انگلیسی

• one who decorates, interior designer, one who beautifies
a decorator is a person whose job is to paint houses or put wallpaper on the walls.

پیشنهاد کاربران

1. دکوراتور . طراح داخلی 2. نقاش ساختمان
مثال:
firms of interior decorators tendered for the work
شرکتهای دکوراتورهای داخلی برای کار پیشنهاد مناقصه دادند.
طراح داخلی منزل
دکورگر
دکورگر
( Dekorgar )
�دکور� ( d�cor ) و �گر� ( ator )
برخی فرنگواژه ها به ویژه فرانسواژه ها تنها نیاز به پارسیزش ( پارسیزه کردن ) دارند و پسوندهایشان باید پارسی شود.
decorator ( عمومی )
واژه مصوب: آرایه‏گر
تعریف: شخص تزیین‏کنندۀ مکان یا اشیا|||متـ . ـآرا|||* ـ آرا در ترکیباتی مانند صفحه‏آرا و گل‏آرا به کار می‏رود
Decorator is a structural design pattern that lets you attach new behaviors to objects by placing these objects inside special wrapper objects that contain the behaviors.
DE ke reiter
آمایَنده: کسی که چیزی به یه شی یا مکان می افزاید به ویژه برای جذاب کردن اش
. E. g
That decorator you called about painting the house - did he ever return your call?
طراح دکوراسیون داخلی
دکوراتور به معنی:
چینش دهنده و
دکور دهنده ی درونی ساختمان و
یا چینش دهنده برای تزئین
گفته میشود
تزئین کننده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس