decorative

/ˈdekrətɪv//ˈdekərətɪv/

معنی: زینتی، اذینی
معانی دیگر: آذینی، تزیینی، زیبی، پر آذین، پر زینت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: decoratively (adv.), decorativeness (n.)
• : تعریف: adding to visual attractiveness; ornamental.
متضاد: utilitarian

- Wallpaper is functional besides being decorative.
[ترجمه گوگل] کاغذ دیواری علاوه بر تزئینی بودن، کاربردی است
[ترجمه ترگمان] کاغذدیواری هم در کنار تزیینی بودن، کاربردی و کاربردی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. decorative objects
اشیای زینتی

2. there was a decorative pool in the middle of the courtyard
یک حوض زینتی در وسط حیاط قرار داشت.

3. the players costumes were colorful and decorative
لباس های بازیگران رنگین و پر آذین بودند.

4. The style is ornate and highly decorative.
[ترجمه محمد امین] این ( نمونه ) سبک مزین و بسیار تزیینی است
|
[ترجمه گوگل]سبک تزیینی و بسیار تزئینی است
[ترجمه ترگمان]این سبک مزین و بسیار تزیینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She drew a decorative border around the picture.
[ترجمه گوگل]او یک حاشیه تزئینی در اطراف تصویر کشید
[ترجمه ترگمان]او یک مرز تزیینی را دور تصویر کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She is decorative, larger than life, a terrific glamourpuss.
[ترجمه گوگل]او تزئینی است، بزرگتر از زندگی، یک زرق و برق فوق العاده است
[ترجمه ترگمان]تزیینی است، بزرگ تر از زندگی، یک glamourpuss فوق العاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tiffany revamped her sitting room with simple decorative tricks.
[ترجمه گوگل]تیفانی اتاق نشیمن خود را با ترفندهای تزئینی ساده بازسازی کرد
[ترجمه ترگمان]تیفانی با دوز و کلک به اتاق نشیمن او رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The curtains are for purely decorative purposes and do not open or close.
[ترجمه گوگل]پرده ها صرفاً جنبه تزئینی دارند و باز یا بسته نمی شوند
[ترجمه ترگمان]پرده ها صرفا برای اهداف تزیینی هستند و باز نمی شوند و یا بسته نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Brass pans added a decorative touch to the plain brick wall.
[ترجمه گوگل]تابه های برنجی رنگ تزئینی به دیوار آجری ساده اضافه کردند
[ترجمه ترگمان]pans برنج بر روی دیوار آجری ساده، یک تماس تزیینی اضافه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The coloured lights are very decorative.
[ترجمه گوگل]چراغ های رنگی بسیار تزئینی هستند
[ترجمه ترگمان]نوره ای رنگارنگ بسیار تزیینی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The decorative touches have made this house a warm and welcoming home.
[ترجمه گوگل]تزئینات این خانه را به خانه ای گرم و دلپذیر تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]این لوازم زینتی این خانه را گرم و خوشامد گویی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You also get a good decorative finish.
[ترجمه گوگل]شما همچنین یک پایان تزئینی خوبی دریافت می کنید
[ترجمه ترگمان]شما هم چنین یک روکش خوب تزیینی را به دست می آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The couple's company designs and makes decorative glassware and soft furnishings as well as offering a full design and decorating service.
[ترجمه گوگل]شرکت این زوج طراحی و ساخت ظروف شیشه ای تزئینی و اثاثیه نرم و همچنین ارائه خدمات کامل طراحی و دکوراسیون را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]طراحی های شرکت این زوج و مبلمان نرم و مبلمان نرم و نیز ارائه یک طراحی کامل و تزئین خدمات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. More than forty dealers in furniture and the decorative arts will participate and proceeds go to the Carnegie Museum of Art.
[ترجمه گوگل]بیش از چهل فروشنده مبلمان و هنرهای تزئینی شرکت خواهند کرد و عواید آن به موزه هنر کارنگی تعلق خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]بیش از چهل نفر از فروشندگان مبلمان و هنرهای تزیینی در این زمینه شرکت خواهند کرد و به سمت موزه کارنگی هنر می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The plant is light green and very decorative.
[ترجمه گوگل]این گیاه سبز روشن و بسیار تزئینی است
[ترجمه ترگمان]گیاه سبز روشن و بسیار تزیینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زینتی (صفت)
decorative

اذینی (صفت)
decorative

تخصصی

[نساجی] تزئینی

انگلیسی به انگلیسی

• ornamental; beautifying
something that is decorative is intended to look pretty or attractive.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : decorate
✅️ اسم ( noun ) : decoration
✅️ صفت ( adjective ) : decorative
✅️ قید ( adverb ) : decoratively
تزیینی ، دکوری ، زینتی
چیزایی که جذابیت و زیبایی اضاف میکنن ولی زیاد بکار نمیان
decorative ( عمومی )
واژه مصوب: آرایشی
تعریف: ویژگی آنچه زینتی باشد|||متـ . تزیینی 2
the newly opened gallery of Western decorative art
گالری به تازگی افتتاح شده هنر تزئینی غرب ( مغرب زمین )
دکوری

بپرس