decorate

/ˈdekəˌret//ˈdekəreɪt/

معنی: اراستن، ارایش دادن، تزئین کردن، زینت کردن، پیراستن، اذین کردن، نشان یا مدال دادن به
معانی دیگر: آذین کردن، تزیین کردن، زیبیدن، آراستن، چراغانی کردن، مدال دادن، نشان افتخار به سینه زدن، (رنگ یا مبل یا ترتیب چیزی را) آرایش دادن، زیبگری کردن، رنگ زدن (یا کاغذ دیواری چسباندن)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: decorates, decorating, decorated
(1) تعریف: to make more attractive or interesting by adding ornamental items or designs.
مترادف: adorn, deck out, dress, embellish, trim
مشابه: apparel, bedeck, bedizen, emblazon, embroider, enrich, festoon, garnish, grace, ornament, spangle, stud, trap out

- We decorated the Christmas tree with white lights and red ornaments.
[ترجمه Elina] ما درخت 🌲 کریسمس را با چراغ های سفید و تزیینات قرمز تزئین کردیم
|
[ترجمه هر هر هر هر] ما درخت کریس عن را با چراغهای قرمز و سفید تزعین کردیم عمو جانی
|
[ترجمه گوگل] درخت کریسمس را با چراغ های سفید و تزئینات قرمز تزئین کردیم
[ترجمه ترگمان] درخت کریسمس را با چراغ های سفید و تزیینات قرمز تزئین کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They decorated the backyard for the wedding reception.
[ترجمه گوگل] حیاط خلوت را برای جشن عروسی تزئین کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها حیاط پشتی را برای پذیرایی عروسی تزئین کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to serve as a decoration for.

- Huge posters decorated the boy's room.
[ترجمه گوگل] پوسترهای بزرگ اتاق پسر را تزئین کرده بود
[ترجمه ترگمان] پوسترهای بزرگ اتاق پسر را تزیین کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Gilt mirrors decorated the front hall.
[ترجمه گوگل] آینه های طلایی جلوی سالن را تزئین می کردند
[ترجمه ترگمان] آینه gilt سرسرای ورودی را زینت داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to design and carry out a plan for the appearance of the interior of (a room or building), including color combinations, furnishings, floorings, and the like.
مشابه: furnish

- They called in a professional to decorate the new office.
[ترجمه گوگل] آنها یک متخصص را برای تزئین دفتر جدید فراخواندند
[ترجمه ترگمان] آن ها از یک متخصص خواستند تا دفتر جدید را تزیین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: to give distinction to, by conferring a medal or other honorific ornament.
مترادف: honor
مشابه: cite, compliment

- The soldier was decorated for his bravery by the army.
[ترجمه رضا] به سرباز به خاطر شجاعتش توسط ارتش مدال داده شد. ( نشان افتخار داده شد )
|
[ترجمه گوگل] این سرباز به پاس شجاعتش توسط ارتش نشان داده شد
[ترجمه ترگمان] سرباز شجاعت او را با ارتش تزیین کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: decorated (adj.)
• : تعریف: to design and carry out a plan for the appearance of the interior of a room or building.

- Who will you hire to decorate?
[ترجمه گوگل] چه کسی را برای تزئین استخدام می کنید؟
[ترجمه ترگمان] کی رو برای تزیین کردن استخدام می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to decorate a christmas tree
درخت کریسمس را آذین کردن

2. He's been engaged to decorate the house.
[ترجمه گوگل]او برای تزئین خانه نامزد شده است
[ترجمه ترگمان]اون نامزد کرده که خونه رو تزئین کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Decorate with a sprig of mint .
[ترجمه Elahe] تزئین با شاخه گل نعنا
|
[ترجمه گوگل]با یک شاخه نعنا تزئین کنید
[ترجمه ترگمان]decorate با شاخه گل نعناع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My mother likes to decorate rooms.
[ترجمه raha] مادرم دوست دارد اتاق هارا تزیین کند
|
[ترجمه Sorena] مادرم به تزئین کردن اتاق ها علاقه دارد
|
[ترجمه Black pink] مادرم دوست دارد اتاق را تزئین کند
|
[ترجمه ملینا طاهری] مادر من دوست دارد اتاق ها را تزئین کند.
|
[ترجمه Flash] مادر من دوست دارد اتاق ها مرتب ( پاکیزه ) کند
|
[ترجمه Heli. M] مادرم دوست دارد اتاق ها را تزئین کند
|
[ترجمه گوگل]مادرم دوست دارد اتاق ها را تزئین کند
[ترجمه ترگمان]مادرم دوست دارد اتاق ها را تزیین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Use any pastry trimmings to decorate the apples.
[ترجمه گوگل]برای تزیین سیب ها از هر تزئین شیرینی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از هر گونه تزئینات کوچکی استفاده کنید تا سیب را تزئین کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Decorate the tunic with sequins or glitter.
[ترجمه ...] تونیک را با پولک یا زرق و برق تزئین کنید
|
[ترجمه گوگل]تونیک را با پولک یا زرق و برق تزئین کنید
[ترجمه ترگمان] با پول و زرق و برق و زرق و برق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We're going to decorate the kitchen next week.
[ترجمه Black pink] ما می خواهیم هفته ی بعد آشپز خانه را تزئین کنیم
|
[ترجمه ملینا طاهری] هفته ی بعد ما آشپز خانه را تزئین خواهیم کرد
|
[ترجمه گوگل]هفته آینده آشپزخانه را تزئین می کنیم
[ترجمه ترگمان]هفته دیگر می خواهیم آشپزخانه را تزئین کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You may not decorate the flat without the landlord's approval.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید آپارتمان را بدون تایید صاحبخانه تزئین کنید
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است بدون تایید صاحب مسافرخانه، آپارتمان را تزئین نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Life is not composed by aphorism,how can we decorate it with pompous cliches? I send you my most sincere greeting in silence.
[ترجمه گوگل]زندگی با قصیده تشکیل نمی شود، چگونه می توانیم آن را با کلیشه های فاخر تزئین کنیم؟ صمیمانه ترین سلام خود را در سکوت به شما می فرستم
[ترجمه ترگمان]زندگی از پند و اندرز ساخته نشده است، چگونه می توانیم آن را با جملات کلیشه ای تزئین کنیم؟ صمیمانه سلام و احوال پرسی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You need to decorate your mind with virtue.
[ترجمه گوگل]شما باید ذهن خود را با فضیلت تزئین کنید
[ترجمه ترگمان]تو باید ذهنت رو با فضیلت تزیین کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Decorate the cake with raspberries and whipped cream.
[ترجمه F.ag] کیک را با تمشک و خامه زده شده تزئین کرد.
|
[ترجمه گوگل]روی کیک را با تمشک و خامه فرم گرفته تزئین کنید
[ترجمه ترگمان]کیک را با تمشک و خامه مخلوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The boys are planning to decorate when they get the time.
[ترجمه گوگل]پسرها در حال برنامه ریزی برای تزیین در زمانی که فرصت پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]پسرها در حال برنامه ریزی برای تزیین زمان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We need to decorate the sitting room.
[ترجمه گوگل]ما باید اتاق نشیمن را تزئین کنیم
[ترجمه ترگمان] باید اتاق نشیمن رو تزئین کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is quite easy to decorate your house without spending a fortune .
[ترجمه گوگل]تزئین خانه بدون صرف هزینه بسیار آسان است
[ترجمه ترگمان]تزیین خانه شما بدون خرج کردن ثروت بسیار آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اراستن (فعل)
range, blazon, habit, trim, adorn, decorate, primp, illustrate, apparel, groom, titivate, attire, bedeck, prettify, smarten, bedight, ornament, grace, brave, arrange, fettle, line, equip, array, rank, tidy, perk, deck, inlay, prim, clothe, endue, embroider, prune, stud, indue

ارایش دادن (فعل)
adorn, decorate, beautify, embellish, garnish, lard, plume, purfle

تزئین کردن (فعل)
decorate, garnish, bedight, ornament, prank

زینت کردن (فعل)
decorate, deck

پیراستن (فعل)
modify, trim, decorate, embellish, dress up

اذین کردن (فعل)
decorate

نشان یا مدال دادن به (فعل)
decorate

انگلیسی به انگلیسی

• ornament; adorn; make beautiful; bestow a medal or honor on someone (e.g. in the armed forces)
if you decorate something, you make it look more attractive by adding things to it.
if you decorate a building or room, you paint it or wallpaper it.
if someone is decorated, they are given a medal or other honour.

پیشنهاد کاربران

مدال دادن، نشان به کسی دادن:
The young soldier was decorated for bravery.
[مهندسی آب و فاضلاب] و [مهندسی شیمی]: نشاندن یک نانوذره روی سطح خاص - اصلاح سطحی با ماده ای ذره ای
مثال:
fibrous membrane decorated with TiO2 nanoparticles
decorate
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : decorate
✅️ اسم ( noun ) : decoration
✅️ صفت ( adjective ) : decorative
✅️ قید ( adverb ) : decoratively
تزئین کردن
to reward or honour a person by giving them something, especially a medal
جایزه/ پاداش دادن به فردی یا تمجید و ستایش کردن از او، بویژه با اعطاء مدال
Vladimir Putin decorated the 64th Separate Motorized Rifle Brigade for its “mass heroism and courage” after the same unit had been accused by Ukraine of committing war crimes in Bucha
...
[مشاهده متن کامل]

"he was decorated for outstanding bravery"

تزئین کردن
آذین بندی کردن
آراستن
تامام
تزیین کردن
آراستن
برای مثال :
Decorate and color the telephone.

آمودَن: به معنی افزودن چیزی به یه شی یا محل
تزیین کردن
اراسته کردن
هر کی کانون زبان ایران میره لایک کنه 😃😃
I have decorated the home in this day it's my mom's birthday
I decorate a cake with cherries and nuts
اراستن
تزیین کردن یک مکان
تزیین کردن
آراستن
جمله ی نمونه :
My friend and i decorated our class for celebration

آراستن ، زینت کردن ، تزیین کردن
Make some thing more beautiful by adding things to it
تزئین کردن, آراسته کردن
make something more beautiful by adding things to it
قشنگ تر کردن چیزی بااضافه کردن چیزهایی ب ان.
( آراستن٫تزیین کردن. . . )
مثال:l have already decorate my room to change my appetite.
تزیین کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس