decontaminate

/dikənˈtæməˌnet//ˌdiːkənˈtæmɪneɪt/

(از مواد آلاینده و مضر مانند مواد تابشگر و گازهای زهرین زدودن) آلایش زدایی کردن، آلایش بری کردن، از الودگی مبرا کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: decontaminates, decontaminating, decontaminated
مشتقات: decontamination (n.)
(1) تعریف: to clear of impurities or dangerous substances; remove contaminants from.
مشابه: purify, scrub

(2) تعریف: to make (an area) safe for humans by removing or neutralizing radiation, poisonous substances, or the like.

جمله های نمونه

1. It may cost over $5 million to decontaminate the whole site.
[ترجمه گوگل]ممکن است بیش از 5 میلیون دلار برای رفع آلودگی کل سایت هزینه شود
[ترجمه ترگمان]ممکن است بیش از ۵ میلیون دلار برای پاک سازی کل سایت هزینه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Estimates of the amount of money needed to decontaminate the heavily polluted chemical installations vary.
[ترجمه گوگل]برآوردها از مقدار پول مورد نیاز برای رفع آلودگی تاسیسات شیمیایی بسیار آلوده متفاوت است
[ترجمه ترگمان]برآوردها از مقدار پول مورد نیاز برای پاک سازی تاسیسات بسیار آلوده به مواد شیمیایی بسیار متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Workers are continuing to decontaminate the nuclear plant where the accident occurred.
[ترجمه گوگل]کارگران به پاکسازی نیروگاه هسته ای محل حادثه ادامه می دهند
[ترجمه ترگمان]کارگران به پاک سازی نیروگاه هسته ای ادامه می دهند که در آن حادثه رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She says scientists will decontaminate these materials by washing them.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید که دانشمندان با شستن این مواد، آن‌ها را از بین خواهند برد
[ترجمه ترگمان]او می گوید که دانشمندان این مواد را با شستن آن ها پاک سازی خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Decontaminate all work surfaces daily, and decontaminate all spills immediately.
[ترجمه گوگل]همه سطوح کار را روزانه ضد عفونی کنید و تمام موارد ریخته شده را فوراً ضد عفونی کنید
[ترجمه ترگمان]تمام سطوح کار روزانه را خنثی کنید و همه نشت را بلافاصله آلودگی زدایی نمایید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is therefore an urgent need to decontaminate Bagega and the other villages and to provide chelation and other therapy.
[ترجمه گوگل]بنابراین نیاز فوری به ضدعفونی کردن باگگا و سایر روستاها و ارائه کیلاسیون و سایر درمانها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین نیاز مبرمی به decontaminate Bagega و سایر روستاها و فراهم کردن کی لیت و دیگر درمان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The government is urging Date's citizens to decontaminate their houses and fields.
[ترجمه گوگل]دولت از شهروندان تاریخ می خواهد که خانه ها و مزارع خود را بی خطر کنند
[ترجمه ترگمان]دولت از شهروندان تاریخ خواست تا خانه های خود را پاک سازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Now activate the Decontaminate Colors option and set the Amount value to 68% and hit OK.
[ترجمه گوگل]حالا گزینه Decontaminate Colors را فعال کنید و مقدار Amount را روی 68% قرار دهید و OK کنید
[ترجمه ترگمان]هم اکنون گزینه رنگ های decontaminate را فعال کرده و مقدار آن را به ۶۸ % تنظیم کرده و OK کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some, such as the short-rotation willow coppice, will decontaminate soil that has been polluted with wastewater or heavy metals as it grows.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها، مانند پرزهای بید با چرخش کوتاه، خاکی را که با فاضلاب یا فلزات سنگین آلوده شده است، در حین رشد، ضد آلودگی می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی، مانند the - کوتاه، خاکی که با آب و یا فلزات سنگین آلوده شده است، پاک سازی خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Efforts to decontaminate have not eliminated uncertainty for residents, especially young families, weighing a return.
[ترجمه گوگل]تلاش‌ها برای ضدعفونی کردن، ابهام را برای ساکنان، به‌ویژه خانواده‌های جوان که بازگشت آن را ارزیابی می‌کنند، از بین نبرده است
[ترجمه ترگمان]تلاش ها برای پاک سازی، عدم قطعیت برای ساکنان، به خصوص خانواده های جوان را حذف نکرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It also helps decontaminate water resources and reduce the impact of floods.
[ترجمه گوگل]همچنین به رفع آلودگی منابع آب و کاهش اثرات سیلاب کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این کار همچنین به پاک سازی منابع آب و کاهش تاثیر سیل ها کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And it can significantly increase luster, decontaminate and anti - electrostatic.
[ترجمه گوگل]و می تواند به طور قابل توجهی درخشندگی، آلودگی زدایی و ضد الکترواستاتیک را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]و می تواند به طور قابل توجهی درخشش، decontaminate و الکترواستاتیک را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Constructed wetlands in the riparian zone can decontaminate certain organic pollutants and nutrients in surface runoff effectively.
[ترجمه گوگل]تالاب های ساخته شده در منطقه ساحلی می توانند آلاینده های آلی و مواد مغذی خاصی را در رواناب سطحی به طور موثری ضد آلودگی کنند
[ترجمه ترگمان]تالاب های پرورش یافته در منطقه ساحلی می توانند آلاینده های آلی خاص و مواد مغذی را در رواناب سطحی به طور موثر پاک سازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. During this mock exercise, water is used instead of chemicals to decontaminate people who play the role of survivors.
[ترجمه گوگل]در طول این تمرین ساختگی، به جای مواد شیمیایی از آب برای رفع آلودگی افرادی که نقش بازماندگان را بازی می کنند، استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در طی این تمرین مسخره، آب به جای مواد شیمیایی برای پاک سازی افرادی که نقش بازماندگان را بازی می کنند، استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• disinfect, sterilize, sanitize, purify
to decontaminate something means to clean it by removing all radioactivity, germs, or dangerous substances.

پیشنهاد کاربران

disinfection ضد عفونی
مخصوص آلودگی های میکروبی، ویروسی یا باکتریایی
decontaminate یعنی آلودگی زدایی
شامل آلودگی های شیمیایی ناشی از فعالیت رادیواکتیو و. . .
پاکسازی
ضدعفونی هم میشه گفت
آلودگی زدایی
آلاینده زدایی

بپرس