decongest

انگلیسی به انگلیسی

• reduce congestion, remove congestion

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
رفع گرفتگی کردن / باز کردن مسیر / کاهش تراکم
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ( پزشکی – فیزیکی ) :
کاهش تورم یا گرفتگی در مجاری بدن، به ویژه بینی یا سینوس ها
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: This spray helps decongest your sinuses.
این اسپری به باز شدن سینوس هات کمک می کنه.
2. ( شهری – ترافیکی ) :
کاهش تراکم یا ازدحام در خیابان ها، جاده ها یا مناطق شلوغ
مثال: New roads were built to decongest the city center.
برای کاهش شلوغی مرکز شهر، جاده های جدید ساخته شدن.
3. ( فنی – سیستمی ) :
کاهش بار یا فشار در یک سیستم، شبکه، یا فرآیند برای بهبود عملکرد
مثال: The update aims to decongest the server traffic.
این به روزرسانی برای کاهش فشار ترافیک سرور طراحی شده.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
unclog – clear – relieve – ease – unblock – open up – decompress

کاهش تراکم_باز شدگی
شکل منفی congest
ضد احتقان