decompression

/ˌdikəmˈpreʃən//ˌdiːkəmˈpreʃən/

وافشاری، فشار زدایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of decompressing or being decompressed, as in deep-sea diving.

(2) تعریف: the relieving of excess pressure, as in a body cavity, by surgery.

جمله های نمونه

1. a decompression chamber
اتاقک فشار زدایی

2. The computers have built-in video decompression capabilities.
[ترجمه گوگل]رایانه ها دارای قابلیت فشرده سازی ویدئویی داخلی هستند
[ترجمه ترگمان]کامپیوترها در قابلیت فشار video ویدئو ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Decompression blew out a window in the plane.
[ترجمه گوگل]فشار زدایی پنجره هواپیما را منفجر کرد
[ترجمه ترگمان]decompression یه پنجره تو هواپیما منفجر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Divers transfer from the water to a decompression chamber.
[ترجمه گوگل]غواصان از آب به محفظه رفع فشار منتقل می شوند
[ترجمه ترگمان] که از آب منتقل بشه به اتاق عمل تعدیل فشار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The divers transfer under pressure to complete the decompression profile.
[ترجمه گوگل]غواصان تحت فشار برای تکمیل نمایه رفع فشار منتقل می شوند
[ترجمه ترگمان]غواصان تحت فشار برای تکمیل پروفایل برداشت فشار وارد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For decompression sickness, your dive history is available in graphic detail for hyperbaric specialists to consult.
[ترجمه گوگل]برای بیماری رفع فشار، تاریخچه غواصی شما با جزئیات گرافیکی برای مشورت با متخصصان هایپرباریک در دسترس است
[ترجمه ترگمان]برای بیماری برداشت فشار، تاریخچه غواصی شما در جزئیات گرافیکی برای متخصصان hyperbaric موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion: Surgical treatment of neurovascular decompression for vascular compressive tinnitus via retrosigmoid sinus approach has positive therapeutic effect as long as the diagnosis is correct.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: درمان جراحی رفع فشار عصبی عروقی وزوز فشاری عروقی با رویکرد سینوس رتروزیگموئید تا زمانی که تشخیص صحیح باشد، اثر درمانی مثبت دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: درمان جراحی پلاستیک برای فشار تراکم زدایی از طریق روش سینوس معکوس تا زمانی که تشخیص درست باشد، اثر درمانی مثبت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Results All of 83 patients with MVD, completed decompression of offending vessels at the root entry zone of the facial never were observed, like the surgical findings, by using the postoperative MRTA.
[ترجمه گوگل]ResultsAll از 83 بیمار مبتلا به MVD، رفع فشار عروق متخلف کامل در ناحیه ورودی ریشه صورت هرگز، مانند یافته های جراحی، با استفاده از MRTA بعد از عمل مشاهده نشد
[ترجمه ترگمان]نتایج همه ۸۳ بیمار با وزارت داخله، برداشت فشار از رگ های متخلف در ناحیه ورود ریشه ای صورت هرگز مانند یافته های جراحی با استفاده از the MRTA مشاهده نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To determine the effect of ethanol on eliminating decompression gas embolism and heal acute decompression sickness(ADCS).
[ترجمه گوگل]تعیین اثر اتانول در از بین بردن آمبولی گاز رفع فشار و التیام بیماری رفع فشار حاد (ADCS)
[ترجمه ترگمان]برای تعیین تاثیر اتانول بر روی حذف embolism گاز برداشت فشار و درمان بیماری فشار فشار حاد (ADCS)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Think the neurovascular decompression, neurocarding, neurotraction draw of facial nerve root is a therapy method of remove the etiology, cure rate is high and the recurrence rate is low.
[ترجمه گوگل]فکر کنید رفع فشار عصبی عروقی، نوروکاردینگ، کشش عصبی ریشه عصب صورت یک روش درمانی برای حذف علت است، میزان درمان بالا و میزان عود کم است
[ترجمه ترگمان]در مورد فشار برداشت فشار، neurocarding، کشیدن neurotraction از ریشه عصبی صورت یک روش درمانی برای حذف علت، نرخ درمان بالا و میزان برگشت پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Results The approach included facial decompression in 8 patients, neuroanastomosis in and nerve grafting in
[ترجمه گوگل]نتایج رویکرد شامل رفع فشار صورت در 8 بیمار، نوروناستوموز در و پیوند عصب در
[ترجمه ترگمان]نتایج این روش کاهش فشار چهره در ۸ بیمار، neuroanastomosis ها و پیوند عصبی را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The results of our MD simulation on decompression and recompression are similar to the experimental results.
[ترجمه گوگل]نتایج شبیه‌سازی MD ما در رفع فشار و فشرده‌سازی مجدد مشابه نتایج تجربی است
[ترجمه ترگمان]نتایج شبیه سازی MD بر روی فشار تراکم و recompression مشابه نتایج تجربی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective Aggregate microvascular decompression in the treatment of vascular cranial nerve compression syndrome of the implementation process.
[ترجمه گوگل]هدف کاهش فشار میکروواسکولار کل در درمان سندرم فشرده سازی عصب جمجمه عروقی فرآیند اجرا
[ترجمه ترگمان]هدف جامع برداشت فشار زدایی در رفتار سندرم فشار عصبی جمجمه مغزی در فرآیند اجرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To provide the anatomic data for the decompression of optic canal through ethmoidal sinus.
[ترجمه گوگل]هدف: ارائه داده های آناتومیک برای رفع فشار کانال بینایی از طریق سینوس اتموئیدی
[ترجمه ترگمان]هدف فراهم نمودن داده های تشریحی برای کاهش فشار کانال نوری از طریق سینوس حفره ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] خنثی شدن فشار
[پلیمر] وافشارش

انگلیسی به انگلیسی

• lessening of pressure
decompression is the reduction of the force on something that is caused by the weight of the air.
decompression is also the process of bringing someone back to the normal pressure of the air after they have been underwater and under greater pressure.

پیشنهاد کاربران

از نظر پزشکی: کاهش ناگهانی فشار
یا بیماری غواصان عارضه ای است که بدن انسان پس از قرار گرفتن در فضائی پرفشار و سپس ورود سریع به فضای کم فشار، دچار آن شده و با اختلالاتی روبرو می شود
رفع فشار
فشاربَرداری
[کامپیوتر] بسط دادن، از حالت فشرده خارج کردن

بپرس