1. Despite the dangers of fatal decompensation, we think that interferon alfa should be considered for treating patients with cirrhosis.
[ترجمه گوگل]علیرغم خطرات جبران خسارت کشنده، ما فکر می کنیم که اینترفرون آلفا باید برای درمان بیماران مبتلا به سیروز در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]علی رغم خطرات ناشی از decompensation مرگبار، ما فکر می کنیم که اینترفرون باید برای درمان بیماران مبتلا به سیروز درنظر گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علی رغم خطرات ناشی از decompensation مرگبار، ما فکر می کنیم که اینترفرون باید برای درمان بیماران مبتلا به سیروز درنظر گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Objective. To determine the risk factors of sagittal decompensation after long instrumentation and fusion to L5 or S
[ترجمه گوگل]هدف، واقعگرایانه تعیین عوامل خطرزای جبران ساژیتال پس از ابزار دقیق و فیوژن به L5 یا S
[ترجمه ترگمان]هدف برای تعیین عوامل خطر of سهمی مانند بعد از ابزار دقیق و واکنش به L۵ یا S
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف برای تعیین عوامل خطر of سهمی مانند بعد از ابزار دقیق و واکنش به L۵ یا S
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This patient developed severe hepatitis with hepatic decompensation.
[ترجمه گوگل]این بیمار دچار هپاتیت شدید همراه با جبران خسارت کبدی شد
[ترجمه ترگمان]این بیمار هپاتیت شدیدی را در کبد خود ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این بیمار هپاتیت شدیدی را در کبد خود ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. None suffered from postoperative secondary intraocular hemorrhage, decompensation of corneal endothelium and other serious complications.
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از خونریزی داخل چشمی ثانویه بعد از عمل، جبران اندوتلیوم قرنیه و سایر عوارض جدی دیگر رنج نبردند
[ترجمه ترگمان]هیچ کدام از خونریزی postoperative secondary، decompensation در اندوتلیوم و دیگر مشکلات جدی آسیب ندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ کدام از خونریزی postoperative secondary، decompensation در اندوتلیوم و دیگر مشکلات جدی آسیب ندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. No intraoperative vitreous bleeding, persisting corneal endothelial decompensation, secondary cataract and surgery-related cystoid macular edema postoperatively were observed in the operated eyes.
[ترجمه گوگل]هیچ خونریزی حین عمل زجاجیه، تداوم جبران اندوتلیال قرنیه، آب مروارید ثانویه و ادم سیستوئید ماکولا مرتبط با جراحی پس از عمل در چشم های عمل شده مشاهده نشد
[ترجمه ترگمان]No intraoperative خونریزی، persisting، decompensation اندوتلیال، آب مروارید دوم و edema macular cystoid با عمل جراحی در چشمان operated مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]No intraoperative خونریزی، persisting، decompensation اندوتلیال، آب مروارید دوم و edema macular cystoid با عمل جراحی در چشمان operated مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Heart Failure Decompensation and All-Cause Mortality in Relation to Percent Biventricular Pacing in Patients With Heart Failure: Is a Goal of 100% Biventricular Pacing Necessary?
[ترجمه گوگل]جبران نارسایی قلبی و مرگ و میر همه علل در رابطه با درصد ضربان دو بطنی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی: آیا هدف 100٪ ضربان دو بطنی ضروری است؟
[ترجمه ترگمان]نارسایی قلبی و مرگ و میر همه - علت مرگ و میر در ارتباط با درصد Biventricular Pacing در بیماران با شکست قلبی: آیا هدف ۱۰۰ % Biventricular Pacing لازم است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نارسایی قلبی و مرگ و میر همه - علت مرگ و میر در ارتباط با درصد Biventricular Pacing در بیماران با شکست قلبی: آیا هدف ۱۰۰ % Biventricular Pacing لازم است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A relation between liver failure and interferon alfa seems probable in the patients who did not have hepatic decompensation before treatment.
[ترجمه گوگل]ارتباط بین نارسایی کبد و اینترفرون آلفا در بیمارانی که قبل از درمان نقص کبدی نداشتند محتمل به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]رابطه بین شکست کبد و اینترفرون به نظر می رسد که در بیمارانی که قبل از درمان اسهال did نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رابطه بین شکست کبد و اینترفرون به نظر می رسد که در بیمارانی که قبل از درمان اسهال did نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We report on patients with chronic viral hepatitis who died of hepatic decompensation during or shortly after interferon alfa treatment.
[ترجمه گوگل]ما در مورد بیماران مبتلا به هپاتیت ویروسی مزمن که در طی یا مدت کوتاهی پس از درمان با اینترفرون آلفا در اثر جبران خسارت کبدی فوت کردند، گزارش میکنیم
[ترجمه ترگمان]ما به بیمارانی با هپاتیت ویروسی مزمن گزارش می دهیم که در طول مدت کوتاهی پس از اینترفرون در اثر بیماری کبد فوت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما به بیمارانی با هپاتیت ویروسی مزمن گزارش می دهیم که در طول مدت کوتاهی پس از اینترفرون در اثر بیماری کبد فوت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The primary endpoint was the occurrence of portal vein thrombosis, while secondary endpoints were survival and decompensation, Villa said.
[ترجمه گوگل]ویلا گفت که نقطه پایانی اولیه وقوع ترومبوز ورید پورتال بود، در حالی که نقاط پایانی ثانویه بقا و جبران خسارت بود
[ترجمه ترگمان]ویلا گفت: نقطه پایانی اصلی وقوع of پورتال است در حالی که نقاط پایانی دارای بقا و decompensation هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ویلا گفت: نقطه پایانی اصلی وقوع of پورتال است در حالی که نقاط پایانی دارای بقا و decompensation هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Objective: To investigate the clinical relationship and diagnostic value of ascites and gallbladder wall thickening during hepatocirrhosis decompensation.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی رابطه بالینی و ارزش تشخیصی آسیت و ضخیم شدن دیواره کیسه صفرا در خلال جبران هپاتوسیروز
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی رابطه بالینی و ارزش تشخیصی دیواره ascites و کیسه صفرا در طی hepatocirrhosis decompensation
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی رابطه بالینی و ارزش تشخیصی دیواره ascites و کیسه صفرا در طی hepatocirrhosis decompensation
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This is why interferon, and most likely therapeutic vaccines, can cause hepatic decompensation in patients who have already developed cirrhosis of the liver.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که اینترفرون، و به احتمال زیاد واکسنهای درمانی، میتوانند باعث جبرانزدایی کبدی در بیمارانی شوند که قبلاً به سیروز کبدی مبتلا شدهاند
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل اینترفرون و بیشتر واکسن های درمانی می توانند منجر به اسهال کبدی در بیمارانی شوند که دچار سیروز جگر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل اینترفرون و بیشتر واکسن های درمانی می توانند منجر به اسهال کبدی در بیمارانی شوند که دچار سیروز جگر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The microgravity conditions of orbiting space stations are known to have adverse effects on human physiology, including cardiac decompensation and loss of bone mass.
[ترجمه گوگل]شرایط ریزگرانش ایستگاههای فضایی در مدار به عنوان اثرات نامطلوبی بر فیزیولوژی انسان، از جمله جبران خسارت قلبی و از دست دادن توده استخوانی، شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]شرایط microgravity ایستگاه های فضایی به دور هم شناخته شده است که اثرات نامطلوبی بر فیزیولوژی انسان از جمله ضربان قلب و از دست دادن جرم استخوان دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شرایط microgravity ایستگاه های فضایی به دور هم شناخته شده است که اثرات نامطلوبی بر فیزیولوژی انسان از جمله ضربان قلب و از دست دادن جرم استخوان دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The prognosis depends on the cause, site, duration, and degree of kidney damage and renal decompensation.
[ترجمه گوگل]پیش آگهی به علت، محل، مدت و درجه آسیب کلیه و جبران خسارت کلیه بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]پیش بینی بستگی به علت، محل، مدت و درجه آسیب کلیه و decompensation کلیه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پیش بینی بستگی به علت، محل، مدت و درجه آسیب کلیه و decompensation کلیه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Villa's group also wanted to find out if treatment slowed or prevented decompensation—a sign of liver failure—and improved survival.
[ترجمه گوگل]گروه ویلا همچنین می خواستند دریابند که آیا درمان باعث کند شدن یا جلوگیری از جبران خسارت - نشانه ای از نارسایی کبد - و بهبود بقا می شود
[ترجمه ترگمان]گروه ویلا همچنین می خواست بداند که آیا درمان کند بوده یا از decompensation جلوگیری کرده است - نشانه ای از شکست کبد و بهبود زنده ماندن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گروه ویلا همچنین می خواست بداند که آیا درمان کند بوده یا از decompensation جلوگیری کرده است - نشانه ای از شکست کبد و بهبود زنده ماندن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید