decolonization

/ˌdi:ˌkɒlənaɪˈzeɪʃən//ˌdi:ˌkɒlənaɪˈzeɪʃən/

مستعمره زدایی (decolonialization هم می گویند)، پرگنه زدایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the process or act of freeing a colony or eliminating colonialism.

جمله های نمونه

1. Decolonization was associated with the spread of ideologies of national self-determination and ultimately the near-universality of the sovereign nation-state.
[ترجمه گوگل]استعمار زدایی با گسترش ایدئولوژی های خودمختاری ملی و در نهایت تقریباً جهانی شدن دولت-ملت مستقل همراه بود
[ترجمه ترگمان]Decolonization با گسترش ایدئولوژی ها از خودمختاری ملی و در نهایت عمومیت نزدیک به عمومیت این کشور مستقل مرتبط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Unlike any of these zones, however, formal decolonization has been accompanied by a virtually uninterrupted sequence of imperial wars and interventions in the post-colonial period.
[ترجمه گوگل]با این حال، برخلاف هر یک از این مناطق، استعمارزدایی رسمی با توالی تقریباً بدون وقفه جنگ‌های امپراتوری و مداخلات در دوره پسااستعماری همراه بوده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخلاف هیچ کدام از این مناطق، decolonization رسمی با یک توالی تقریبا بی وقفه از جنگ های امپراتوری و مداخلات در دوران پس از استعمار همراه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the process of promoting decolonization, UN has formed an autonomous system and that of trusteeship to place the decolonization issue under an international supervision system.
[ترجمه گوگل]در روند ترویج استعمار زدایی، سازمان ملل متحد یک سیستم خودمختار و قیمومت تشکیل داده است تا موضوع استعمارزدایی را تحت یک سیستم نظارت بین المللی قرار دهد
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل در فرآیند ترویج decolonization یک سیستم خودمختار و یک نظام قیمومت تشکیل داده است تا مساله decolonization را تحت سیستم نظارت بین المللی قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Patients who are carriers can be screened and decolonization can be carried out preoperatively, potentially lowering the risk of periprosthetic joint infection.
[ترجمه گوگل]بیمارانی که ناقل هستند را می توان غربالگری کرد و کلونیزاسیون را می توان قبل از عمل انجام داد که به طور بالقوه خطر ابتلا به عفونت مفصل پری پروتز را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]بیمارانی که حامل carriers هستند را می توان غربال کرد و decolonization را می توان به صورت بالقوه در معرض خطر آلودگی مشترک قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The decolonization of the British Empire experienced four stages.
[ترجمه گوگل]استعمارزدایی از امپراتوری بریتانیا چهار مرحله را تجربه کرد
[ترجمه ترگمان]The امپراتوری بریتانیا چهار مرحله را تجربه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The great waves of decolonization were just stirring; the few developing countries were seen as objects, not subjects, of history.
[ترجمه گوگل]امواج بزرگ استعمار زدایی فقط تکان دهنده بود معدود کشورهای در حال توسعه به عنوان موضوعات و نه سوژه های تاریخ تلقی می شدند
[ترجمه ترگمان]امواج بزرگ of در حال حرکت بودند؛ چند کشور در حال توسعه به عنوان اشیا، نه موضوعات، و تاریخ دیده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the midcentury era of decolonization, which saw India become the world’s largest democracy.
[ترجمه گوگل]در اواسط قرن استعمار زدایی، که هند را به بزرگترین دموکراسی جهان تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]در دوران midcentury of، که شاهد تبدیل هند به بزرگ ترین دموکراسی جهان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The political changes of decolonization and national reintegration with China pose new challenges to the development of political education.
[ترجمه گوگل]تغییرات سیاسی استعمار زدایی و ادغام مجدد ملی با چین چالش های جدیدی را برای توسعه آموزش سیاسی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]تغییرات سیاسی of و انسجام مجدد ملی با چین چالش های جدیدی برای توسعه آموزش سیاسی به وجود آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The aftermath of the Vietnam War and decolonization of former colonies held by the European great powers contributed to U. S. perceptions of the United Nations, he said.
[ترجمه گوگل]او گفت که پیامدهای جنگ ویتنام و استعمار زدایی از مستعمرات سابق که توسط قدرت های بزرگ اروپایی در اختیار داشتند، به برداشت ایالات متحده از سازمان ملل متحد کمک کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از جنگ ویتنام و decolonization مستعمرات سابق که قدرت های بزرگ اروپا در دست داشتند، به U کمک کردند اس او گفت که درک سازمان ملل متحد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. S. tried to design a gradual way of decolonization for Dutch East Indies (Indonesia), but when the war ended Indonesian nationalist immediately established a strong republican regime.
[ترجمه گوگل]S سعی کرد راهی برای استعمارزدایی تدریجی برای هند شرقی هلند (اندونزی) طراحی کند، اما پس از پایان جنگ، ناسیونالیست اندونزی بلافاصله یک رژیم جمهوری‌خواه قوی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]او جنوبی تلاش کرد راهی تدریجی برای احیای جزایر هند شرقی (اندونزی)طراحی کند، اما وقتی جنگ به پایان رسید، ملی گرایی اندونزیایی فورا یک رژیم جمهوری خواه قدرتمند ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We fought for decolonization.
[ترجمه گوگل]ما برای استعمار زدایی جنگیدیم
[ترجمه ترگمان] ما برای \"decolonization\" مبارزه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This submerged everything, until in recent times it was in turn submerged in the bitter and prolonged conflicts of decolonization.
[ترجمه گوگل]این همه چیز را غرق کرد، تا اینکه در زمان های اخیر به نوبه خود در درگیری های تلخ و طولانی استعمار زدایی غوطه ور شد
[ترجمه ترگمان]این آب همه چیز را زیر و رو می کرد، تا این که در روزه ای اخیر در درگیری های تلخ و طولانی of غوطه ور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In some countries ideology is behind the move, in others, the consequences of decolonization.
[ترجمه گوگل]در برخی کشورها ایدئولوژی پشت این حرکت است و در برخی دیگر، پیامدهای استعمار زدایی
[ترجمه ترگمان]در برخی کشورها ایدئولوژی پشت این حرکت وجود دارد، در برخی دیگر، پیامدهای of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The second distinguishing feature of the Arab world has been the longevity and intensity of the assorted tyrannies that have preyed on it since formal decolonization.
[ترجمه گوگل]دومین ویژگی متمایز جهان عرب، طول عمر و شدت ظلم های گوناگونی است که از زمان استعمارزدایی رسمی طعمه آن بوده است
[ترجمه ترگمان]دومین ویژگی متمایز جهان عرب، طول عمر و شدت of است که از زمان decolonization رسمی به آن پرداخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is my further hope that this study will serve to enlighten the dominated cultures on their decolonization activities in the field of literary translation in the postcolonial context.
[ترجمه گوگل]امیدوارم این مطالعه به روشنگری فرهنگ های تحت سلطه در مورد فعالیت های استعمار زدایی آنها در زمینه ترجمه ادبی در زمینه پسااستعماری کمک کند
[ترجمه ترگمان]این امید بیشتر من است که این مطالعه به منظور روشن کردن فرهنگ های حاکم بر فعالیت های decolonization در زمینه ترجمه ادبی در زمینه متنی مورد استفاده قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of making a colony independent (also decolonisation)

پیشنهاد کاربران

decolonization ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: استعمارزدایی
تعریف: از میان بردن سلطۀ حکومت استعماری بر سرزمین دیگر که به استقلال مستعمره منجر شود
استعمارزدایی

بپرس