decoding

/ˌdiːˈkoʊdɪŋ//ˌdiːˈkəʊdɪŋ/

معنی: رمز گشایی، برداشتن رمز، رمز برداری
معانی دیگر: رمز گشایی، رمز برداری

جمله های نمونه

1. Decoding the paintings is not difficult once you know what the component parts symbolise.
[ترجمه گوگل]رمزگشایی نقاشی ها زمانی که بدانید نمادهای اجزای سازنده چیست کار دشواری نیست
[ترجمه ترگمان]رمزگشایی نقاشی ها زمانی دشوار نیست که بدانید قطعات سازنده چه چیزی را به نمایش می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You need a decoding device to unscramble some of the signals sent out by satellite and cable TV.
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن برخی از سیگنال های ارسال شده توسط ماهواره و تلویزیون کابلی به یک دستگاه رمزگشا نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]شما به دستگاه رمزگشایی نیاز دارید تا برخی از سیگنال های ارسالی توسط تلویزیون و تلویزیون کابلی را خاموش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There was nothing personal in Cheltenham intercepting and decoding a confidential message from an ally to its own embassy.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز شخصی در رهگیری و رمزگشایی یک پیام محرمانه از یک متحد به سفارت خود توسط چلتنهام وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]در این Cheltenham چیزی شخصی نبود و رمز یک پیام محرمانه را از یک هم پیمان به سفارت خود کشف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I had an inbuilt Dash Riprock decoding device.
[ترجمه گوگل]من یک دستگاه رمزگشایی Dash Riprock داخلی داشتم
[ترجمه ترگمان]من یه کپی از این دستگاه \"inbuilt Dash\" داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Reading is much more than letter-by-letter decoding; writing is much more than spelling and punctuation.
[ترجمه گوگل]خواندن بسیار بیشتر از رمزگشایی حرف به حرف است نوشتن خیلی بیشتر از املا و نقطه گذاری است
[ترجمه ترگمان]خواندن بسیار بیشتر از رمز گشایی نامه است؛ نوشتن بیش از هجی کردن و نقطه گذاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It hardly takes much decoding to translate this into racial - indeed, not far from racist - terms.
[ترجمه گوگل]به سختی رمزگشایی زیادی لازم است تا این را به اصطلاحات نژادی - در واقع، نه چندان دور از نژادپرستی - ترجمه کنیم
[ترجمه ترگمان]این مساله به سختی رمزگشایی زیادی برای ترجمه آن به نژادی - در واقع نه خیلی دور از نژاد پرستی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When he had finished decoding, he sucked in his cheeks.
[ترجمه گوگل]وقتی رمزگشایی تمام شد، گونه هایش را مکید
[ترجمه ترگمان]وقتی رمز را به پایان رساند، از گونه هایش سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Perhaps it sharpens and develops reading, decoding, and comprehension skills.
[ترجمه گوگل]شاید مهارت‌های خواندن، رمزگشایی و درک مطلب را تقویت و توسعه دهد
[ترجمه ترگمان]شاید این کار، مهارت های خواندن، رمزگشایی و درک مطلب را تقویت و توسعه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The scientists began decoding that record by mapping the distribution of different foraminifera species -- or "forams" -- at North Carolina marsh sites.
[ترجمه گوگل]دانشمندان رمزگشایی آن رکورد را با نقشه برداری از توزیع گونه های مختلف روزن داران - یا "فورم" - در سایت های مرداب کارولینای شمالی آغاز کردند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان شروع به رمزگشایی این رکورد با نقشه برداری از توزیع گونه های مختلف foraminifera - - یا \"forams\" - - در marsh کارولینای شمالی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It explains this coding and decoding way has big addressing space, high speed, reliability and low price.
[ترجمه گوگل]توضیح می دهد که این روش کدگذاری و رمزگشایی دارای فضای آدرس دهی بزرگ، سرعت بالا، قابلیت اطمینان و قیمت پایین است
[ترجمه ترگمان]این روش کدگذاری و رمزگشایی، فضای آدرس دهی بزرگی، سرعت بالا، قابلیت اطمینان و قیمت پایین را توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An iterative decoding scheme is proposed for the concatenation a convolutional code and a GMSK modulator.
[ترجمه گوگل]یک طرح رمزگشایی تکراری برای الحاق یک کد کانولوشن و یک مدولاتور GMSK پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک طرح رمزگشایی تکرار شونده برای الحاق یک کد convolutional و یک مدولاتور GMSK پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Particularly, we modified BCJR decoding algorithm and added row-wise random interleaver.
[ترجمه گوگل]به ویژه، ما الگوریتم رمزگشایی BCJR را تغییر دادیم و interleaver تصادفی ردیفی را اضافه کردیم
[ترجمه ترگمان]بویژه، الگوریتم رمزگشایی BCJR را اصلاح کردیم و interleaver تصادفی wise را اضافه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A modified serial decoding algorithm for low - density parity - check ( LDPC ) codes is proposed.
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم رمزگشایی سریال اصلاح شده برای کدهای بررسی برابری با چگالی کم (LDPC) پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم رمزگشایی سریال اصلاح شده برای کده ای کنترل parity با چگالی پایین پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A concatenated hybrid decoding algorithm for convolutional codes is presented.
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم رمزگشایی ترکیبی پیوسته برای کدهای کانولوشن ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم کدگشایی ترکیبی concatenated برای کده ای convolutional ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رمز گشایی (اسم)
decoding

برداشتن رمز (اسم)
decoding

رمز برداری (اسم)
decoding

تخصصی

[برق و الکترونیک] کد برگردانی کردن، رمز گشایی
[ریاضیات] رمز خوانی، رمز گشایی، رمز برداری، کشف رمز، رمز یابی
[آب و خاک] رمز گشائی، از کد درآوردن

انگلیسی به انگلیسی

• process of interpreting a code

پیشنهاد کاربران

اشگول_مشنگ
decoding ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: کُدگشایی
تعریف: فرایند تبدیل اطلاعات رمزبندی‏شده به صورت پیش از رمزبندی

بپرس