decoder

/ˌdiːˈkoʊdə//ˌdiːˈkəʊdə/

معنی: رمز گشا، رمز شناس
معانی دیگر: کدیاب

جمله های نمونه

1. A decoder is required for certain television programmes.
[ترجمه گوگل]برای برخی از برنامه های تلویزیونی به رمزگشا نیاز است
[ترجمه ترگمان]یک کدگشا برای برنامه های تلویزیونی ویژه ای مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You need a decoder to get these channels.
[ترجمه گوگل]برای دریافت این کانال ها به رسیور نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]شما به یک کدگشا برای گرفتن این کانال ها نیاز دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The decoder is expected to retail for under $300.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود این رسیور با قیمت کمتر از 300 دلار به فروش برسد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که رمزگشا زیر ۳۰۰ دلار به فروش برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Anyone who already has a decoder can carry on watching, a spokesman for the Department of National Heritage acknowledged.
[ترجمه گوگل]سخنگوی اداره میراث ملی اذعان کرد که هر کسی که قبلاً رمزگشا دارد می تواند به تماشای آن ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]یک سخنگوی وزارت میراث ملی تایید کرده است که هر کسی که در حال حاضر یک کدگشا برای مراقبت دارد می تواند ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The new decoder uses an amplitude locked loop in combination with a phase locked loop to achieve this breakthrough.
[ترجمه گوگل]رمزگشای جدید از یک حلقه قفل دامنه در ترکیب با یک حلقه قفل فاز برای دستیابی به این پیشرفت استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]رمزگشا جدید از یک حلقه قفل شده در ترکیب با یک حلقه قفل فاز برای رسیدن به این موفقیت استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Where is the decoder in the nervous system?
[ترجمه گوگل]رمزگشا در کجای سیستم عصبی قرار دارد؟
[ترجمه ترگمان]رمزگشا در سیستم عصبی کجاست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Each set-top decoder would then have its Macrovision-component circuitry individually addressed and activated through the network's addressable access control system.
[ترجمه گوگل]سپس هر رمزگشای ست تاپ مدار جزء Macrovision خود را به صورت جداگانه آدرس دهی کرده و از طریق سیستم کنترل دسترسی آدرس پذیر شبکه فعال می شود
[ترجمه ترگمان]پس از آن، یک کدگشا در سطح بالا، مدار Macrovision - جزیی آن را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می دهد و از طریق سیستم کنترل دسترسی addressable شبکه فعال و فعال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The decoder at the other end converts the sequence of beeps back into a code which identifies the caller.
[ترجمه گوگل]رمزگشا در انتهای دیگر توالی بوق ها را به کدی تبدیل می کند که تماس گیرنده را شناسایی می کند
[ترجمه ترگمان]رمزگشا در انت های دیگر، توالی بوق را به کد که تماس گیرنده را شناسایی می کند تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The decoder has to create a cognitive space in which the deictic elements and terms can be realised indexically.
[ترجمه گوگل]رمزگشا باید یک فضای شناختی ایجاد کند که در آن عناصر و اصطلاحات دیکتیک به صورت شاخص درک شوند
[ترجمه ترگمان]رمزگشا باید یک فضای شناختی ایجاد کند که در آن عناصر و اصطلاحات deictic را می توان تشخیص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This adaptive decoder can decode shorten RS code with variable block length as well as variable message length.
[ترجمه گوگل]این رمزگشا تطبیقی ​​می تواند کد کوتاه RS را با طول بلوک متغیر و همچنین طول پیام متغیر رمزگشایی کند
[ترجمه ترگمان]این رمزگشا انطباقی می تواند کد RS را با طول بلوک متغیر و همچنین طول پیغام متغیر رمز گشایی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The decoder does not need to lift reversely the coefficients and works normally. The requirement for ROI can be attained.
[ترجمه گوگل]رسیور نیازی به بالا بردن معکوس ضرایب ندارد و به طور معمول کار می کند نیاز برای ROI را می توان به دست آورد
[ترجمه ترگمان]رمزگشا نیاز ندارد که ضرایب را بالا ببرد و به طور عادی کار کند نیاز به ROI را می توان به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Decoder is one of the most important components in a memory unit, and its improvement can greatly diminish the access time of both register file and SRAM.
[ترجمه گوگل]رمزگشا یکی از مهم ترین اجزای یک واحد حافظه است و بهبود آن می تواند زمان دسترسی فایل رجیستر و SRAM را تا حد زیادی کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]Decoder یکی از مهم ترین اجزای یک واحد حافظه است و بهبود آن می تواند تا حد زیادی زمان دسترسی هر دو فایل ثبت و SRAM را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The decoder circuit test meter presented in this article is a special device which tests the decoder circuit of a pilotless aircraft.
[ترجمه گوگل]دستگاه آزمایش سنج مدار رسیور ارائه شده در این مقاله دستگاه خاصی است که مدار رمزگشای یک هواپیمای بدون خلبان را آزمایش می کند
[ترجمه ترگمان]سنجش مدار decoder ارائه شده در این مقاله یک دستگاه ویژه است که در آن مدار decoder یک هواپیمای pilotless را تست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thus, with these simple interface circuits, asynchronous viterbi decoder, which provides high power efficiency, can be embedded into a synchronous system.
[ترجمه گوگل]بنابراین، با این مدارهای رابط ساده، رمزگشای ناهمزمان ویتربی، که بازده توان بالایی را فراهم می کند، می تواند در یک سیستم سنکرون تعبیه شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، با این مدارهای رابط ساده، decoder viterbi غیر همزمان، که کارایی توان بالایی را فراهم می کند، می تواند در یک سیستم همزمان تعبیه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رمزگشا (اسم)
decoder

رمز شناس (اسم)
decoder

تخصصی

[کامپیوتر] کدبردار ؛ رمز شناس ؛ رمز گشا - رمز گشا، کد خوان - مداری که الگویی از بیتها را تشخیص می دهد. مدارهای رمز گشا در کامپیوترها برای تشخیص دستورالعملها و آدرسها به کار می روند.
[برق و الکترونیک] رمز گشا 1. شبکه ای ماتریسی برای تبدیل اطلاعات رقمی به شکل قیاسی به گونه ای که ترکیب ورودیهای آن فقط یک خروجی تولید می کند . 2. مداری که فقط به یک سیگنال رمزی خاص پاسخ داده و بقیه را رد می کند . 3. وسیله ای که عمل رمز گشایی را انجام می دهد . 4. وسیله ای در سیستمهای صدای چهار باندی که سیگنالهای رمز شده ی ماتریسی ار بازیابی می کند . 5 .matrixe ) شش code converter
[ریاضیات] رمز گشا

انگلیسی به انگلیسی

• one who decodes, person or device that interprets coded messages

پیشنهاد کاربران

رمزگشا
رمزشناس
decoder ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: کُدگشا
تعریف: شخص یا برنامه یا نرم‏افزار یا دستگاه مبدل اطلاعات رمزبندی‏شده به صورت پیش از رمزبندی
مفسر

بپرس