معنی: تنزل رتبه دادن به، غیر محرمانه کردن، مقاماجتماعی کسی را از بین بردنمعانی دیگر: (اسناد و مدارک را از صورت محرمانه به صورت عادی درآوردن) غیرمحرمانه کردن، واراز کردن
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: declassifies, declassifying, declassified
• : تعریف: to remove the security classification, such as "top secret," from (an official document, information, or the like).
جمله های نمونه
1. Many government documents are declassified after 50 years.
[ترجمه گوگل]بسیاری از اسناد دولتی پس از 50 سال از طبقه بندی خارج می شوند [ترجمه ترگمان]بسیاری از اسناد دولتی پس از ۵۰ سال حبس می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Thousands of classified documents have now been declassified.
[ترجمه گوگل]اکنون هزاران سند طبقه بندی شده از حالت طبقه بندی خارج شده اند [ترجمه ترگمان]هزاران سند طبقه بندی شده در حال حاضر declassified بوده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Plans for nuclear plants have been declassified.
[ترجمه آلاله] طرح های مربوط به نیروگاه های هسته ای از طبقه بندی خارج شده اند ( یعنی دیگر محرمانه نیستند ) .
|
[ترجمه گوگل]طرح های نیروگاه های هسته ای از طبقه بندی خارج شده اند [ترجمه ترگمان]برنامه هایی برای نیروگاه های هسته ای ایجاد شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. These reports were only declassified last year.
[ترجمه گوگل]این گزارش ها تنها در سال گذشته از طبقه بندی خارج شدند [ترجمه ترگمان]این گزارش ها سال گذشته تنها declassified بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Their letter said that only the State Department had declassified a significant number of documents.
[ترجمه گوگل]در نامه آنها آمده بود که فقط وزارت امور خارجه تعداد قابل توجهی از اسناد را از حالت طبقه بندی خارج کرده است [ترجمه ترگمان]نامه آن ها گفت که تنها وزارت امور خارجه تعداد قابل توجهی از اسناد را منتشر کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. According to declassified government documents, officials were aware of the tests as early as 196
[ترجمه گوگل]بر اساس اسناد دولتی که از طبقه بندی خارج شده اند، مقامات از اوایل سال 196 از این آزمایش ها مطلع بودند [ترجمه ترگمان]براساس اسناد دولتی declassified، مقامات از این آزمایش ها در اوایل سال ۱۹۶ آگاه بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But intelligence agencies decided to declassify portions once it became clear the assessment had changed significantly from 200
[ترجمه گوگل]اما آژانسهای اطلاعاتی تصمیم گرفتند که بخشهایی را از حالت طبقهبندی خارج کنند، زمانی که مشخص شد ارزیابی از 200 تغییر قابل توجهی داشته است [ترجمه ترگمان]اما سازمان های اطلاعاتی تصمیم گرفتند زمانی که مشخص شد ارزیابی به میزان قابل توجهی از ۲۰۰ عامل تغییر کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. DES declassified document source code, can declassify any type of any size document.
[ترجمه گوگل]کد منبع سند از طبقه بندی خارج شده DES، می تواند هر نوع سند با اندازه ای را از طبقه بندی خارج کند [ترجمه ترگمان]کد منبع اسناد declassified DES، می تواند هر نوع سند اندازه را تایید کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To determine, change or declassify a state secret of an organ or entity, the handling person shall put forward a specific proposal subject to the examination and approval of the state secret decider.
[ترجمه گوگل]برای تعیین، تغییر یا از حالت طبقه بندی اسرار دولتی یک ارگان یا نهاد، شخص رسیدگی کننده باید پیشنهاد خاصی را مشروط به بررسی و تایید تصمیم گیرنده اسرار دولتی ارائه دهد [ترجمه ترگمان]برای تعیین، تغییر یا تغییر حالت یک ارگان یا نهاد، فرد هندلینگ، یک طرح پیشنهادی خاص را برای بررسی و تایید هویت مخفی دولتی مطرح می نماید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Is it unconstitutional for President Ma to declassify what his predecessor declared as state secrets ?
[ترجمه گوگل]آیا غیرقانونی است که رئیس جمهور ما آنچه را که سلف وی به عنوان اسرار دولتی اعلام کرده بود از حالت طبقه بندی خارج کند؟ [ترجمه ترگمان]آیا بر خلاف قانون اساسی است که رئیس جمهور بتواند آنچه را که سلف وی به عنوان اسرار دولتی اعلام کرده است را از بین ببرد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Only in the spring of 1988 did the Soviet government declassify information on Chornobyl research and cleanup operations.
[ترجمه گوگل]تنها در بهار 1988، دولت شوروی اطلاعات مربوط به تحقیقات و عملیات پاکسازی چورنوبیل را از حالت طبقه بندی خارج کرد [ترجمه ترگمان]تنها در بهار سال ۱۹۸۸، دولت شوروی اطلاعات مربوط به عملیات پاک سازی و پاک سازی را به تصویب رساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I've now formally asked the CIA to take steps to declassify those memos so the American people have a chance to see what we obtained and what we learned and how good the intelligence was.
[ترجمه گوگل]من اکنون به طور رسمی از سیا درخواست کرده ام که اقداماتی را برای حذف این یادداشت ها انجام دهد تا مردم آمریکا این فرصت را داشته باشند که ببینند ما چه چیزهایی به دست آورده ایم و چه چیزهایی یاد گرفته ایم و اطلاعات چقدر خوب بوده است [ترجمه ترگمان]من در حال حاضر رسما از سازمان سیا درخواست کرده ام که گام هایی را بردارد تا این یادداشت ها را از بین ببرد، بنابراین مردم آمریکا شانس این را دارند که ببینند ما چه چیزهایی را بدست آورده ایم و چه اطلاعاتی و چه اطلاعاتی در دست داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The Bank will continue beyond July 1 to train staff, complete systems upgrades, declassify eligible historical documents and refine workflow processes.
[ترجمه گوگل]بانک پس از اول ژوئیه به آموزش کارکنان، تکمیل ارتقاء سیستم ها، طبقه بندی اسناد تاریخی واجد شرایط و اصلاح فرآیندهای گردش کار ادامه خواهد داد [ترجمه ترگمان] [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The essay analyses the structure of financial account system on the net, put forward the course of encipher and declassify in the data transmission course.
[ترجمه گوگل]این مقاله ساختار سیستم حساب های مالی را در شبکه تجزیه و تحلیل می کند، دوره رمزگذاری و طبقه بندی را در دوره انتقال داده ها مطرح می کند [ترجمه ترگمان]این مقاله ساختار سیستم حساب مالی در شبکه را تجزیه و تحلیل می کند، مسیر of و declassify را در مسیر انتقال داده نشان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
تنزل رتبه دادن به (فعل)
declassify
غیر محرمانه کردن (فعل)
declassify
مقام اجتماعی کسی را از بین بردن (فعل)
declassify
انگلیسی به انگلیسی
• make accessible to the public, remove the classification from secret documents or records if information or documents are declassified, it has been officially stated that they are no longer secret.