1. That leaves open the possibility, however, that some declarative sentences or statements are not factual and express something other than beliefs.
[ترجمه گوگل]با این حال، این احتمال را باز میگذارد که برخی جملات یا گزارههای اعلامی واقعی نیستند و چیزی غیر از اعتقادات را بیان میکنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این امر امکان باز کردن امکان را فراهم می کند، با این حال، برخی از جملات یا اظهارات declarative واقعی نیستند و چیزی غیر از اعتقادات را بیان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Usually for a declarative sentence: the subject (S) precedes the predicate and the verb (V) precedes the object (O); the modifier (attributive and adverbial) precedes the central words.
[ترجمه گوگل]معمولاً برای یک جمله اظهاری: فاعل (S) قبل از محمول و فعل (V) قبل از مفعول (O) قرار می گیرد تعدیل کننده (منصوب و قید) مقدم بر کلمات مرکزی است
[ترجمه ترگمان]معمولا برای یک جمله declarative: موضوع (S)قبل از نظر (O)مقدم است و فعل (V)بر جسم مقدم است (O)؛ تعدیل کننده (attributive و adverbial)بر کلمات مرکزی مقدم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Place ti at the terminal of a declarative sentence, to express that something that the speaker is not sure, but the statement content is his subjective idea.
[ترجمه گوگل]برای بیان چیزی که گوینده مطمئن نیست، اما محتوای بیانیه ایده ذهنی اوست، ti را در پایان یک جمله اعلامی قرار دهید
[ترجمه ترگمان]مکان یاب را در پایانه یک جمله اعلانی، بیان کنید تا چیزی که گوینده مطمئن نیست را بیان کنید، اما محتوای بیانیه ایده ذهنی او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Can you turn the declarative sentence into a rhetorical question?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید جمله اظهاری را به یک سؤال بلاغی تبدیل کنید؟
[ترجمه ترگمان]میشه این جمله رو به یه سوال بدیهی تبدیل کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In a declarative sentence, the typical thematic pattern is one in which theme is conflated with the subject.
[ترجمه گوگل]در یک جمله اظهاری، الگوی موضوعی نمونه ای است که در آن مضمون با موضوع ترکیب می شود
[ترجمه ترگمان]در یک جمله اعلانی، الگوی موضوعی نمونه یکی است که در آن تم مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A declarative sentence declares or states something as a fact.
[ترجمه گوگل]یک جمله اعلانی چیزی را به عنوان یک واقعیت اعلام یا بیان می کند
[ترجمه ترگمان]یک جمله اعلان کننده چیزی به عنوان یک واقعیت بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Please alter the declarative sentence into an interrogative one.
[ترجمه گوگل]لطفا جمله اظهاری را به یک جمله استفهامی تبدیل کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا این جمله را به جای پرسشی تغییر دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Please change the declarative sentence into an interrogative one.
[ترجمه گوگل]لطفا جمله اظهاری را به استفهامی تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]لطفا جمله اخباری را تغییر دهید به یک سوال بپرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Proposition: is what is expressed by a declarative sentence when the a statement.
[ترجمه گوگل]گزاره: چیزی است که با یک جمله اعلانی هنگام یک گزاره بیان می شود
[ترجمه ترگمان]طرح پیشنهادی: این چیزی است که با یک جمله اظهارنامه در هنگام بیان بیان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A declarative sentence makes an assertion or a statement.
[ترجمه گوگل]یک جمله اعلامی یک ادعا یا بیانیه می دهد
[ترجمه ترگمان]یک جمله اعلان کننده، یک بیانیه و یا یک بیانیه را بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We went around the room to get them to say a declarative sentence.
[ترجمه گوگل]دور اتاق رفتیم تا از آنها یک جمله ی اعلامی بگویند
[ترجمه ترگمان]به اطراف اتاق رفتیم تا آن ها را به یک جمله محلی بگوییم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The constraint on "le1" in imperative and interrogative sentence is different to some degree from the declarative sentence?
[ترجمه گوگل]قید «le1» در جمله امری و استفهامی تا حدودی با جمله اظهاری متفاوت است؟
[ترجمه ترگمان]محدودیت روی \"le۱\" در جمله imperative و imperative تا حدی متفاوت از جمله اعلانی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. BUKAVU, Congo — Honorata Kizende looked out at the audience and began with a simple, declarative sentence. "There was no dinner[Sentence dictionary], ' she said. "
[ترجمه گوگل]بوکاو، کنگو - هونوراتا کیزنده به تماشاگران نگاه کرد و با یک جمله ساده و توضیحی شروع کرد او گفت: "شام [فرهنگ جملات] وجود نداشت "
[ترجمه ترگمان]BUKAVU، کنگو - Honorata Kizende به حضار نگاه کرد و با یک جمله ساده شروع به صحبت کرد و گفت: \" هیچ شام [ فرهنگ لغت حکم ] وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Lyons, "A proposition is what is expressed by a declarative sentence when that sentence is uttered to make a statement. "
[ترجمه گوگل]لیونز، "گزاره چیزی است که با یک جمله اظهاری بیان می شود که آن جمله برای بیان یک بیانیه بیان می شود "
[ترجمه ترگمان]لیون، \" یک پیشنهاد چیزی است که در زمانی که این جمله برای بیان یک جمله گفته می شود، بیان می شود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Negation, the process or goal of negating the meaning of a single word or the whole declaration of a declarative sentence, can be realized by means of meaning approach or pragmatic one.
[ترجمه گوگل]نفی، فرآیند یا هدف نفی معنای یک کلمه یا کل اعلان یک جمله اظهاری، می تواند با رویکرد معنایی یا عمل گرایانه محقق شود
[ترجمه ترگمان]Negation، فرآیند یا هدف نفی معنای یک کلمه یا کل اعلامیه یک جمله اعلانی، می تواند با استفاده از رویکرد معنایی و یا عمل گرا تحقق یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید