declamatory

/dɪˈklæmətəri//dɪˈklæmətəri/

معنی: وابسته به دکلمه
معانی دیگر: وابسته به خوشخوانی (دکلمه)، مربوط به قرائت مطلبی باصدای بلندو غرا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: in the manner of one who is declaiming.

(2) تعریف: of speech or writing, artificially high-flown or pretentious; overly dramatic.

جمله های نمونه

1. Yet patriotism is the easiest of declamatory prejudices.
[ترجمه گوگل]با این حال میهن پرستی ساده ترین تعصبات اعلامی است
[ترجمه ترگمان]با این حال، وطن پرستی بیشتر از همه آن ها را با ذوق و شوق تبلیغ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The declamatory, repetitive, rhythmic prose of Ossian throbs with urgent sonorities and captivates the ear with its haunting incantations.
[ترجمه گوگل]نثر دکلمه‌آمیز، تکراری و موزون اوسیان با صداهای فوری می‌پالد و با افسون‌های دلخراشش گوش را مجذوب خود می‌کند
[ترجمه ترگمان]سرود عاشقانه، تکراری، موزون و موزون آوشن با sonorities مبرم و افسون کننده به گوش می رسد و گوش را با افسون فراموش نشدنی خود بر هم می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A declamatory style used in opera and oratorio, similar to recitative but having greater melodic variation.
[ترجمه گوگل]سبکی دکلماتور که در اپرا و اوراتوریو استفاده می شود، شبیه به رسیتیتیو اما دارای تنوع ملودیک بیشتری است
[ترجمه ترگمان]سبک declamatory که در اپرا و اوراتوریو به کار می رفت، شبیه به recitative بود، اما تنوع ملودی بیشتری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We looked last time at Saint Peter's declamatory speech in Lycidas, and we spent a lot of time on it.
[ترجمه گوگل]آخرین بار به سخنرانی افراطی سنت پیتر در لیسیداس نگاه کردیم و زمان زیادی را صرف آن کردیم
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که در سن پیتر با ذوق و شوق سخنرانی می کردند، ما وقت زیادی را روی آن صرف کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I remember Jackson was more declamatory, in the Racine manner.
[ترجمه گوگل]من به یاد دارم که جکسون به شیوه راسینی بیشتر تباه کننده بود
[ترجمه ترگمان]یادم هست که جکسون نسبت به \"ریسین\" با \"ریسین\" حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So the studying of classical poem's declamatory teaching of middle school has more importance practical significance.
[ترجمه گوگل]از این رو مطالعه آموزش اعلانی شعر کلاسیک دوره راهنمایی از اهمیت عملی بیشتری برخوردار است
[ترجمه ترگمان]بنابراین مطالعه شعر خواندن شعر کلاسیک در مدارس راهنمایی اهمیت کاربردی بیشتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was a declamatory literature.
[ترجمه گوگل]این یک ادبیات ادعایی بود
[ترجمه ترگمان]ادبیات declamatory بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This intrusion or invasion into the thick impasto of the declamatory surface is peculiarly poignant and suggestive.
[ترجمه گوگل]این نفوذ یا تهاجم به ضربه ضخیم سطح دکلماتور به طور عجیبی تند و تحسین برانگیز است
[ترجمه ترگمان]این جسارت و تهاجم به قسمت انبوه آن چاه که آن ها را با آن ها هماهنگ کرده بود، به طرز عجیبی زننده و وسوسه کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The literature of a young and free people will of course be declamatory, and such, so far as it is yet developed, is the character of its own.
[ترجمه گوگل]ادبیات یک مردم جوان و آزاد مسلماً تبیین‌کننده خواهد بود و تا آنجا که هنوز توسعه یافته است، ویژگی خاص خود را دارد
[ترجمه ترگمان]ادبیات یک ملت جوان و آزاد چنان با ذوق و ذوق حرف می زنند که تا به حال توسعه نیافته است، شخصیت خودش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Rebels like Katharine Hamnett have made a name for bold, declamatory statements.
[ترجمه گوگل]شورشیان مانند کاترین همنت با اظهارات جسورانه و افراطی نام خود را به دست آورده اند
[ترجمه ترگمان]شورشیان مانند \"کاترین Hamnett\" نامی را برای بیانیه های شجاعانه و declamatory داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The later, post-World War II version of this genre featured explosive, distorted electric guitar work, thunderous drumming, and fierce, declamatory vocals.
[ترجمه گوگل]نسخه بعدی پس از جنگ جهانی دوم از این سبک دارای آثار انفجاری، تحریف شده گیتار الکتریک، نواختن درام رعد و برق و آوازهای تند و تهاجمی بود
[ترجمه ترگمان]بعد از جنگ بعد از جنگ جهانی دوم، نسخه دوم این ژانر مورد استفاده قرار گرفت، کار گیتار الکتریک را شکل داد، نواختن گیتار رعد و برق، و آواز خشن و بلند را تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Declamation is a traditional method of reading in our country. Declamatory teaching is a traditional Chinese teaching method.
[ترجمه گوگل]دکلماسیون یک روش سنتی خواندن در کشور ما است آموزش اعلامی یک روش آموزشی سنتی چینی است
[ترجمه ترگمان]declamation یک روش سنتی خواندن در کشور ما است تدریس declamatory یک روش تدریس سنتی چینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به دکلمه (صفت)
declamatory

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to a declamation
something that is declamatory is spoken dramatically, as if in a theatre. declamatory is also used of a dramatic style of writing.

پیشنهاد کاربران

declamatory ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: دکلمه ای
تعریف: مربوط به دکلمه
( سخنرانی ) پرطمطراق، پر حرارت و غرا ، و. . . غلو آمیز ؟؟ مربوط به دکلمه . . دهه شصتی ها دکلمه رو خوب میشناسن مخصوصا اونایی که از برنامه کودک پخش میشد : )
Impassioned, strong، rhetorical, bombastic and vehement statements expressions, speeches. . etc,
...
[مشاهده متن کامل]

Both the speeches delivered in a declamatory slow - moving style . .

بپرس