deckhand


معنی: کارگر عرشه کشتی
معانی دیگر: ملوان ساده، جاشو، کارگر عرشه کشتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a seaman employed mostly on the deck of a vessel.

جمله های نمونه

1. A deckhand on the ferry from Brooklyn whistled the tune, and the words floated up from nowhere.
[ترجمه گوگل]یک عرشه در کشتی از بروکلین آهنگ را سوت زد و کلمات از هیچ جا شناور شدند
[ترجمه ترگمان]جاشو ان از بروکلین از بروکلین سوت کشید و کلمات از هیچ جا به پرواز درآمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A deckhand stood next to Bedford.
[ترجمه گوگل]دسته ای در کنار بدفورد ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]جاشو ان در کنار بدفورد ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What's a deckhand need with a portable library reader?
[ترجمه گوگل]یک کتابخوان قابل حمل به چه چیزی نیاز دارد؟
[ترجمه ترگمان]جاشو ان با یک خواننده سیار چه نیازی به این کار دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Which deckhand found the photo of the Adama family in the Colonial Fleet archives?
[ترجمه گوگل]کدام دسته عرشه عکس خانواده آداما را در آرشیو ناوگان استعماری پیدا کرد؟
[ترجمه ترگمان]کدام deckhand عکس خانواده Adama را در بایگانی ناوگان مستعمراتی پیدا کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At this time he was working as deckhand on an oil tanker, heading toward Tokyo.
[ترجمه گوگل]در این زمان او به عنوان عرشه بر روی یک تانکر نفت کار می کرد و به سمت توکیو می رفت
[ترجمه ترگمان]در این زمان او بر روی یک تانکر نفت کار می کرد و به سمت توکیو می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The lone deckhand asked me about the bike, and again, it was obvious that he had this same conversation with lots of riders every day.
[ترجمه گوگل]عرشه‌دار تنها از من در مورد دوچرخه پرسید و دوباره مشخص بود که او هر روز همین گفتگو را با بسیاری از سواران داشت
[ترجمه ترگمان]جاشو ان تنها از من درباره دوچرخه پرسید و باز هم واضح بود که او همین مکالمه را با بسیاری از سواران در روز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A deckhand yelled at the kids and made them pick the rocks up.
[ترجمه گوگل]یک عرشه بر سر بچه ها فریاد زد و آنها را مجبور کرد سنگ ها را بلند کنند
[ترجمه ترگمان]جاشو ان نعره زنان به بچه ها نعره زد و سنگ ها را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Honorio Hector Rabanes, a deckhand on the Thomas Keane, a New York Waterway ferry, summed up the just-doing-our-jobs underplaying of the rescue typical of many who spoke of it Thursday night.
[ترجمه گوگل]Honorio Hector Rabanes، یک عرشه دار در کشتی توماس کین، یک کشتی واتر وی نیویورک، خلاصه ای از کارهایی است که فقط به انجام کارهایمان کمک می کند نجاتی که معمولاً برای بسیاری از کسانی که پنجشنبه شب از آن صحبت می کنند، خلاصه می کند
[ترجمه ترگمان]کاپیتان هکتور Rabanes، یکی از ماموران عرشه the کین، یک قایق موتوری Waterway نیویورک، تنها کاری که انجام می دهد را اینگونه خلاصه کرد: کارهایی که ما در شب پنجشنبه انجام دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The boatman singing what belongs to him in his boat, the deckhand singing on the steamboat deck.
[ترجمه گوگل]قایقران در حال آواز خواندن آنچه متعلق به او است در قایق خود، عرشه دار که روی عرشه قایق بخار آواز می خواند
[ترجمه ترگمان]قایقران کشتی روی عرشه کشتی آواز می خواند و آواز می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To be Shanghaied meant to be drugged, kidnapped and forced become a captive deckhand on an outbound ship.
[ترجمه گوگل]شانگهای بودن به معنای مصرف مواد مخدر، ربوده شدن و اجبار تبدیل شدن به یک عرشه اسیر در یک کشتی خروجی بود
[ترجمه ترگمان]To بودن به این معنی است که باید دارو داده شود، ربوده شده و مجبور به کشتی اسیر در کشتی خارجی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The lucky man was Ian Henry, who was also working as a deckhand before going up to Oxford.
[ترجمه گوگل]مرد خوش شانس ایان هنری بود که قبل از رفتن به آکسفورد نیز به عنوان یک عرشه دار کار می کرد
[ترجمه ترگمان]این مرد خوش شانس، یان هنری بود که قبل از رفتن به آکسفورد نیز به عنوان مامور عرشه کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کارگر عرشه کشتی (اسم)
deckhand

انگلیسی به انگلیسی

• a deck hand is a person who does the cleaning and other work on the deck of a ship.

پیشنهاد کاربران

جاشو
مثال:
No. just you, me, and Welly, the deckhand, who can cook.
نه، فقط تو، من و وِلی، جاشو که می تواند آشپزی کند.

بپرس