اسم ( noun )
مشتقات: decisional (adj.)
مشتقات: decisional (adj.)
• (1) تعریف: the act of deciding, or the judgement, choice, or resolution that one has come to after considering a matter.
• مترادف: conclusion, determination, finding, judgment, settlement, verdict
• مشابه: arbitration, election, resolution, ruling, sentence, volition, will
• مترادف: conclusion, determination, finding, judgment, settlement, verdict
• مشابه: arbitration, election, resolution, ruling, sentence, volition, will
- I can't answer that yet; I'm still in the middle of decision.
[ترجمه سنور] من هنوز نمی تونم جوابشو بدم هنوزم دارم تصمیم می گیرم|
[ترجمه گوگل] من هنوز نمی توانم به آن پاسخ دهم من هنوز در میانه تصمیم هستم[ترجمه ترگمان] هنوز نمی توانم جوابش را بدهم؛ هنوز هم در تصمیم گیری هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They've finally made the decision to get married.
[ترجمه گوگل] بالاخره تصمیم به ازدواج گرفتند
[ترجمه ترگمان] آن ها بالاخره تصمیم گرفتند که ازدواج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها بالاخره تصمیم گرفتند که ازدواج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Have you made any decision about taking that job?
[ترجمه .] ایا تصمیم بر انجام این شغل گرفته اید؟|
[ترجمه محمد] آیا تصمیم گرفته اید که این شغل را در پیش بگیرید.|
[ترجمه گوگل] آیا تصمیمی برای انتخاب آن شغل گرفته اید؟[ترجمه ترگمان] آیا تصمیم گرفته اید که این شغل را به دست بگیرید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Moving here was your decision, not mine.
[ترجمه مهسا] نقل مکان به اینجا تصمیم تو بود، نه من|
[ترجمه امین] نقل مکان کردن به اینجا تصمیم تو بود نه من|
[ترجمه گوگل] انتقال به اینجا تصمیم تو بود، نه من[ترجمه ترگمان] ادامه دادن به اینجا تصمیم تو بود، نه من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the quality of determination or resolution.
• مترادف: determination, firmness, perseverance, purpose, resolution, resolve, will power
• متضاد: dubiety, indecision
• مشابه: grit, persistence, tenacity, will
• مترادف: determination, firmness, perseverance, purpose, resolution, resolve, will power
• متضاد: dubiety, indecision
• مشابه: grit, persistence, tenacity, will
- They accepted the challenge with firm decision.
[ترجمه گوگل] آنها با تصمیم قاطعانه این چالش را پذیرفتند
[ترجمه ترگمان] آن ها این چالش را با تصمیم شرکت پذیرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها این چالش را با تصمیم شرکت پذیرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید