decidable


تصمیم پذیر

جمله های نمونه

1. Description Logics(DLs) is a decidable subset of first-order predication logic which possesses powerful function of knowledge expressing and reasoning.
[ترجمه گوگل]منطق های توصیف (DLs) یک زیرمجموعه قابل تصمیم گیری از منطق پیش بینی مرتبه اول است که دارای عملکرد قدرتمندی از بیان و استدلال دانش است
[ترجمه ترگمان]توصیف Logics (dls)یک زیرمجموعه decidable از منطق پیش بینی درجه اول است که دارای کارکرد قدرتمندی از منطق بیان و استدلال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Reasoners for OWL DL, while dealing with a decidable sublanguage, will be subject to higher worst-case complexity.
[ترجمه گوگل]دلایل OWL DL، در حالی که با یک زبان فرعی قابل تصمیم سر و کار دارند، در بدترین حالت پیچیدگی بیشتری خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]reasoners برای کانال های OWL، در حالی که با یک sublanguage قابل حل دست و پنجه نرم می کنند، در معرض پیچیدگی بیشتر بدترین حالت قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The restricted set of terms, becomes decidable, and moreover can be implemented very efficiently.
[ترجمه گوگل]مجموعه شرایط محدود، قابل تصمیم گیری می شود، و علاوه بر این، می تواند بسیار کارآمد اجرا شود
[ترجمه ترگمان]مجموعه محدود جملات، قابل حل است، و به علاوه می تواند به طور موثر اجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You can validate absolutely any string that conforms to any decidable set of rules.
[ترجمه گوگل]شما می توانید مطلقاً هر رشته ای را که با هر مجموعه قوانین قابل تصمیم گیری مطابقت دارد تأیید کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید هر رشته از رشته ای را که با هر مجموعه decidable از قوانین مطابقت داشته باشد، تایید کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In contrast in intensional Type Theory type checking is decidable, but the representation of many mathematical concepts is non-standard due to a lack of extensional reasoning.
[ترجمه گوگل]در مقابل، در تئوری نوع عمدی، بررسی نوع قابل تصمیم گیری است، اما نمایش بسیاری از مفاهیم ریاضی به دلیل فقدان استدلال بسطی غیر استاندارد است
[ترجمه ترگمان]در مقابل in نوع نظریه نوع نظریه قابل حل است، اما نمایش بسیاری از مفاهیم ریاضی به دلیل فقدان استدلال extensional، غیر استاندارد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their algorithm to find extensions is considered to be more efficient than the existing reconstruction procedure, and it is decidable .
[ترجمه گوگل]الگوریتم آنها برای یافتن پسوندها کارآمدتر از روش بازسازی موجود است و قابل تصمیم گیری است
[ترجمه ترگمان]الگوریتم آن ها برای پیدا کردن extensions، کارآمدتر از روند بازسازی موجود در نظر گرفته می شود، و قابل حل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Secondly, economy based on knowledge and technology, the economic benefit will drive knowledge and technology so that to become the decidable factors of development.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، اقتصاد مبتنی بر دانش و فناوری، منفعت اقتصادی دانش و فناوری را به گونه ای سوق می دهد که به عوامل تصمیم پذیر توسعه تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]دوم، اقتصاد مبتنی بر دانش و فن آوری، سود اقتصادی دانش و فن آوری را هدایت خواهد کرد تا به عوامل decidable توسعه تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. First the safety problem in general UCONA models undecidable, then showed the UCONA model with finite attribute domains and without creating policies to be decidable.
[ترجمه گوگل]ابتدا مشکل ایمنی در مدل‌های UCONA عمومی غیرقابل تصمیم‌گیری است، سپس مدل UCONA را با دامنه‌های مشخصه محدود و بدون ایجاد خط‌مشی قابل تصمیم‌گیری نشان داد
[ترجمه ترگمان]اول، مساله ایمنی در مدل های کلی UCONA تصمیم ناپذیر است، سپس مدل UCONA را با حوزه های مشخصه محدود و بدون ایجاد سیاست هایی نشان داد که قابل حل باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We prove that the well limit behavior can be used to get sufficient conditions for an infinite object to be limit decidable .
[ترجمه گوگل]ما ثابت می‌کنیم که رفتار حد چاه می‌تواند برای بدست آوردن شرایط کافی برای یک جسم نامتناهی استفاده شود تا حد تعیین‌پذیر باشد
[ترجمه ترگمان]ما ثابت می کنیم که رفتار حد مناسب می تواند برای رسیدن به شرایط کافی برای یک شی نامتناهی برای محدود کردن decidable استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Description logic is a formal language for representing knowledge and it is a decidable subset of first-order logic.
[ترجمه گوگل]منطق توصیف یک زبان رسمی برای نمایش دانش است و زیرمجموعه ای قابل تصمیم گیری از منطق مرتبه اول است
[ترجمه ترگمان]منطق توصیفی یک زبان رسمی برای نمایش دانش است و یک زیرمجموعه decidable از منطق مرتبه اول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It describes the system using the functional unification grammar and also discusses the matching algorithm, syntax analysis and decidable problem analysis.
[ترجمه گوگل]این سیستم را با استفاده از گرامر یکسان سازی عملکردی توصیف می کند و همچنین الگوریتم تطبیق، تجزیه و تحلیل نحو و تجزیه و تحلیل مسئله قابل تصمیم را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این سیستم، سیستم را با استفاده از دستور دستور یک سان سازی عملی توصیف می کند و همچنین در مورد الگوریتم تطابق، آنالیز ترکیب و تحلیل مساله decidable بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Description logics are fragments of the first-order logic, which contain concepts, roles, and concept and role constructors; and have features of strong expressivity and decidable reasoning.
[ترجمه گوگل]منطق های توصیف قطعاتی از منطق مرتبه اول هستند که شامل مفاهیم، ​​نقش ها و سازنده های مفهومی و نقشی هستند و دارای ویژگی های بیان قوی و استدلال قاطع است
[ترجمه ترگمان]منطق توصیفی بخش هایی از منطق مرتبه اول هستند که شامل مفاهیم، نقش ها، و مفهوم و سازندگان نقش هستند؛ و دارای ویژگی هایی از استدلال expressivity قوی و decidable هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We proved that the new paraconsistent tableau algorithm is decidable and has the same reasoning ability with the classical Description Logic over consistent ontologies.
[ترجمه گوگل]ما ثابت کردیم که الگوریتم جدول پاراسازگار جدید قابل تصمیم گیری است و همان توانایی استدلال را با منطق توصیفی کلاسیک بر هستی شناسی های سازگار دارد
[ترجمه ترگمان]ما ثابت کردیم که الگوریتم جدید paraconsistent قابل حل است و توانایی استدلال مشابهی را با منطق توصیفی کلاسیک نسبت به آنتولوژی سازگار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] تصمیم پذیر

انگلیسی به انگلیسی

• able to be decided, concludable

پیشنهاد کاربران

بپرس