deceptively

/dɪˈsɛptɪvli//dɪˈsɛptɪvli/

بطورفریب امیز

جمله های نمونه

1. His mouth looked deceptively gentle.
[ترجمه گوگل]دهانش به طرز فریبنده ای ملایم به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]دهانش به طور فریبنده آرام به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His voice was deceptively mild.
[ترجمه گوگل]صدایش به طرز فریبنده ای ملایم بود
[ترجمه ترگمان]صدایش به طرز عجیبی ملایم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The terrain is often deceptively steep .
[ترجمه گوگل]زمین اغلب به طرز فریبنده ای شیب دار است
[ترجمه ترگمان]زمین اغلب به شکل ظاهری شیب دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The answer to this question is deceptively straightforward .
[ترجمه گوگل]پاسخ به این سوال به طرز فریبنده ای ساده است
[ترجمه ترگمان]پاسخ به این پرسش کاملا ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The house benefits from a deceptively spacious kitchen .
[ترجمه گوگل]خانه از یک آشپزخانه فریبنده بزرگ بهره می برد
[ترجمه ترگمان]خانه از یک آشپزخانه به شکلی فریب آمیز سود می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The tank is deceptively small: it actually holds quite a lot.
[ترجمه گوگل]مخزن به طرز فریبنده ای کوچک است: در واقع مقدار زیادی را نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]این تانک به شکل فریبنده کوچک است: در واقع بسیار زیاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Again, although deceptively simple in outward appearance, this salad satisfied completely with its subtle flavorings.
[ترجمه گوگل]باز هم، اگرچه ظاهر فریبنده‌ای ساده است، اما این سالاد با طعم‌های لطیف خود کاملاً راضی بود
[ترجمه ترگمان]با این وجود، اگر چه به ظاهر به ظاهر ساده، این سالاد با flavorings ظریف آن کاملا ارضا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Deceptively strong, he can surprise opponents by riding heavy challenges.
[ترجمه گوگل]او که به طرز فریبنده ای قوی است، می تواند با سوار شدن بر چالش های سنگین، حریفان را غافلگیر کند
[ترجمه ترگمان]او که بسیار قوی است می تواند با استفاده از چالش های شدید مخالفان را غافلگیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The storyline is deceptively simple.
[ترجمه گوگل]خط داستان به طرز فریبنده ای ساده است
[ترجمه ترگمان]داستان کاملا ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Within the deceptively small establishment are numerous and unique fresh flower arrangements, from small desktop bouquets to massive special occasion arrangements.
[ترجمه گوگل]در مجتمع فریبکارانه کوچک، چیدمان های گل تازه متعدد و منحصر به فرد وجود دارد، از دسته های کوچک رومیزی گرفته تا چیدمان های بزرگ برای مناسبت های خاص
[ترجمه ترگمان]در محیط کوچک به ظاهر کوچک، آرایش گل تازه منحصر به فرد و منحصر به فرد از دسته های رومیزی کوچک گرفته تا ترتیبات خاص خاص وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cast's work is deceptively effortless, slowly accentuating the suspension and narrowing the focus of culpability.
[ترجمه گوگل]کار بازیگران به طرز فریبنده ای بدون زحمت است، به آرامی تعلیق را برجسته می کند و تمرکز تقصیر را محدود می کند
[ترجمه ترگمان]کار این گروه بدون تلاش، به کندی برجسته کردن تعلیق و محدود کردن تمرکز مقصر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It's a deceptively simple idea that's very difficult to put into practice.
[ترجمه گوگل]این یک ایده فریبنده ساده است که عملی کردن آن بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]این یک ایده ساده و ساده است که قرار دادن آن بسیار مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Loomas' larger pieces are deceptively simple.
[ترجمه گوگل]قطعات بزرگتر لوماس به طرز فریبنده ای ساده هستند
[ترجمه ترگمان]قطعات بزرگ تر به ظاهر ساده، ساده به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His deceptively simple judgments dealt only with the essential points, stated the law tersely and clearly, and rarely provoked dissent.
[ترجمه گوگل]قضاوتهای ساده فریبنده او فقط به نکات اساسی می پرداخت، قانون را به طور مختصر و واضح بیان می کرد، و به ندرت باعث ایجاد مخالفت می شد
[ترجمه ترگمان]قضاوت ساده او تنها با نکات اساسی سروکار داشت، و این قانون را به طور واضح و واضح بیان کرد و به ندرت مخالفت خود را مطرح می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Why something so deceptively simple should taste this delicious, I have no idea, but it was absolutely scrumptious.
[ترجمه گوگل]چرا چیزی به این سادگی فریبنده باید این طعم لذیذ را بدهد، نمی دانم، اما کاملاً خوشمزه بود
[ترجمه ترگمان]چرا چیزی به این سادگی باید مزه این خوش مزه را بچشد، من هیچ نظری ندارم، اما واقعا خوش مزه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a misleading manner, deceitfully, with intent to deceive

پیشنهاد کاربران

فریبنده
خوشنما
دلفریب
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : deceive
اسم ( noun ) : deceit / deception
صفت ( adjective ) : deceitful / deceptive
قید ( adverb ) : deceitfully / deceptively
misleadingly
پرفریبنده
فریب. [ پ ُ ف َ / ف ِ ] ( ص مرکب ) پرعشوه. سخت مکار. سخت حیله گر :
بدو گفت کای ریمن پرفریب
مگر زین فرازی ببینی نشیب.
فردوسی.
بدانگه که گرسیوز پرفریب
گران کرد بر زین دوال رکیب.
فردوسی.
...
[مشاهده متن کامل]

بخسرو چنین گفت کای پرفریب
بپیش فراز تو آمد نشیب.
فردوسی.
چنین است کردار این پرفریب
چه مایه فراز است و چندین نشیب.
فردوسی.
بدان ای جهاندیده پرفریب
بهر کار دیده فراز و نشیب.
فردوسی.

پرنمایش . [ پ ُ ن ُ / ن ِ / ن َ ی ِ ] ( ص مرکب ) با ظاهری فریبنده : همه آزمایش همه پرنمایش همه پردرایش چو گرگ طرازی ( ؟ ) . ( از تاریخ بیهقی ) .
اغوا کننده
گمراه کننده
گول زننده
به شکل باورنکردنی
بطرز عجیبی
به طرز گول زننده ای
یعنی بر خلاف آنچه می نمایاند، بر خلاف ظاهر غلط اندازش
The tool is noisy to use and deceptively dangerous ( = it is more dangerous than it seems ) .
به طرز فریبنده ای
به طرز عجیبی ( البته در بعضی جملات به این معنی بکار میرود )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس