1. We decentralized our operations last year and opened several regional offices.
[ترجمه گوگل]ما سال گذشته عملیات خود را غیرمتمرکز کردیم و چندین دفتر منطقه ای افتتاح کردیم
[ترجمه ترگمان]ما عملیات خود را در سال گذشته غیر متمرکز کردیم و چندین دفتر منطقه ای را افتتاح کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما عملیات خود را در سال گذشته غیر متمرکز کردیم و چندین دفتر منطقه ای را افتتاح کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Many European governments were decentralized after the war.
[ترجمه گوگل]بسیاری از دولت های اروپایی پس از جنگ غیرمتمرکز شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دولت های اروپایی بعد از جنگ غیر متمرکز بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دولت های اروپایی بعد از جنگ غیر متمرکز بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In its decentralized and block form, federally supported community development can take many directions.
[ترجمه گوگل]در شکل غیرمتمرکز و بلوکی آن، توسعه جامعه با حمایت فدرال میتواند جهتگیریهای بسیاری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]در شکل غیر متمرکز و غیر متمرکز، توسعه جامعه تحت حمایت فدرال می تواند جهت های مختلفی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در شکل غیر متمرکز و غیر متمرکز، توسعه جامعه تحت حمایت فدرال می تواند جهت های مختلفی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A highly decentralized and widely distributed organization may require a number of such people.
[ترجمه گوگل]یک سازمان بسیار غیرمتمرکز و با توزیع گسترده ممکن است به تعدادی از این افراد نیاز داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یک سازمان بسیار غیرمتمرکز و بسیار پراکنده ممکن است به تعدادی از این افراد نیاز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک سازمان بسیار غیرمتمرکز و بسیار پراکنده ممکن است به تعدادی از این افراد نیاز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The state would also be highly decentralized.
[ترجمه گوگل]دولت همچنین به شدت غیرمتمرکز خواهد بود
[ترجمه ترگمان]دولت همچنین بسیار غیرمتمرکز خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دولت همچنین بسیار غیرمتمرکز خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A distributed, decentralized network is more a process than a thing.
[ترجمه گوگل]یک شبکه توزیع شده و غیرمتمرکز بیشتر یک فرآیند است تا یک چیز
[ترجمه ترگمان]یک شبکه توزیع شده، غیرمتمرکز بیش از یک چیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک شبکه توزیع شده، غیرمتمرکز بیش از یک چیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The leadership skills they need to make the decentralized system work can be rapidly learned.
[ترجمه گوگل]مهارت های رهبری که آنها برای کارکرد سیستم غیرمتمرکز نیاز دارند را می توان به سرعت آموخت
[ترجمه ترگمان]مهارت های رهبری که آن ها برای انجام کار سیستم غیر متمرکز لازم دارند را می توان به سرعت آموخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مهارت های رهبری که آن ها برای انجام کار سیستم غیر متمرکز لازم دارند را می توان به سرعت آموخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A pronounced shift towards decentralized smaller plants, and towards non manufacturing activities in the economy, has already occurred.
[ترجمه گوگل]یک تغییر آشکار به سمت کارخانه های کوچکتر غیرمتمرکز و به سمت فعالیت های غیر تولیدی در اقتصاد، قبلاً رخ داده است
[ترجمه ترگمان]یک تغییر آشکار به سمت نیروگاه های کوچک غیرمتمرکز و نسبت به فعالیت های غیر تولیدی در اقتصاد، پیش از این رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک تغییر آشکار به سمت نیروگاه های کوچک غیرمتمرکز و نسبت به فعالیت های غیر تولیدی در اقتصاد، پیش از این رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The means of power and decision-making in the decentralized authority are made freely available to non-state agencies and other organized interest groups.
[ترجمه گوگل]ابزار قدرت و تصمیم گیری در اقتدار غیرمتمرکز آزادانه در اختیار سازمان های غیردولتی و سایر گروه های ذینفع سازمان یافته قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]ابزار قدرت و تصمیم گیری در اختیار غیر متمرکز برای آژانس های غیر دولتی و دیگر گروه های ذی نفع سازمان یافته به راحتی در دسترس قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ابزار قدرت و تصمیم گیری در اختیار غیر متمرکز برای آژانس های غیر دولتی و دیگر گروه های ذی نفع سازمان یافته به راحتی در دسترس قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It was a revolution so decentralized and individualistic that there was nothing for the state to react against.
[ترجمه گوگل]این انقلابی آنقدر غیرمتمرکز و فردگرا بود که دولت هیچ واکنشی در برابر آن نداشت
[ترجمه ترگمان]انقلابی چنان غیرمتمرکز و individualistic بود که هیچ چیزی برای مخالفت با آن وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انقلابی چنان غیرمتمرکز و individualistic بود که هیچ چیزی برای مخالفت با آن وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The decentralized authority A strategy of decentralization would appear to answer the critics of monolithic bureaux and self-serving power and resources maximizers.
[ترجمه گوگل]اقتدار غیرمتمرکز به نظر می رسد استراتژی تمرکززدایی پاسخی به منتقدان دفاتر یکپارچه و به حداکثر رساندن قدرت و منابع خود خدمت می کند
[ترجمه ترگمان]قدرت غیر متمرکز یک استراتژی تمرکز زدایی به نظر می رسد که به منتقدان دفتر یکپارچه و قدرت و منابع خود خدمت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قدرت غیر متمرکز یک استراتژی تمرکز زدایی به نظر می رسد که به منتقدان دفتر یکپارچه و قدرت و منابع خود خدمت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Instead, they would rely on decentralized, uncontrolled life to sort itself out and come to some self-enhancing harmony.
[ترجمه گوگل]در عوض، آنها به زندگی غیرمتمرکز و کنترل نشده تکیه می کنند تا خود را مرتب کنند و به هماهنگی خودافزاینده برسند
[ترجمه ترگمان]در عوض، آن ها بر زندگی غیر متمرکز و بدون کنترل خود تکیه خواهند کرد تا خود را از بین ببرند و سازگاری خود را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در عوض، آن ها بر زندگی غیر متمرکز و بدون کنترل خود تکیه خواهند کرد تا خود را از بین ببرند و سازگاری خود را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In contrast, a decentralized structure facilitates leadership and unleashes creativity.
[ترجمه گوگل]در مقابل، یک ساختار غیرمتمرکز رهبری را تسهیل می کند و خلاقیت را آزاد می کند
[ترجمه ترگمان]در مقابل، یک ساختار غیرمتمرکز رهبری را تسهیل و خلاقیت را رها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در مقابل، یک ساختار غیرمتمرکز رهبری را تسهیل و خلاقیت را رها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Later, the delivery sys-tem was decentralized further, when the task of resupplying pills was turned over to village health volunteers.
[ترجمه گوگل]بعدها، سیستم تحویل بیشتر غیرمتمرکز شد، زمانی که وظیفه تامین مجدد قرص ها به داوطلبان بهداشت روستا واگذار شد
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، سیستم توزیع دوباره غیر متمرکز شد، زمانی که کار قرص های resupplying به داوطلبان بهداشتی روستا تحویل داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، سیستم توزیع دوباره غیر متمرکز شد، زمانی که کار قرص های resupplying به داوطلبان بهداشتی روستا تحویل داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید