deceleration

/dəˌseləˈreɪʃn̩//ˌdiːˈseləreɪʃn̩/

معنی: کاهش سرعت
معانی دیگر: تندی کاهی، سرعت کاهی، کندسازی، آهسته سازی، واشتاب، کندش، کندمان

جمله های نمونه

1. deceleration
تندی کاهی،سرعت کاهی،کندسازی،آهسته سازی،واشتاب،کندش،کندمان

2. In Fig. 10 deceleration can be initiated by prolonging the excitation time of phases A-B- for approximately two step intervals.
[ترجمه گوگل]در شکل 10، کاهش سرعت را می توان با طولانی کردن زمان تحریک فازهای A-B- برای تقریباً دو مرحله شروع کرد
[ترجمه ترگمان]در شکل ۱۰ deceleration را می توان با طولانی کردن زمان تحریک فازه ای A - B - تقریبا به مدت دو مرحله آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The next stage of deceleration was achieved by parachute.
[ترجمه گوگل]مرحله بعدی کاهش سرعت با چتر نجات حاصل شد
[ترجمه ترگمان]مرحله بعدی کاهش، با چترنجات به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The rate of deceleration is enormous and demands quick action.
[ترجمه گوگل]میزان کاهش سرعت بسیار زیاد است و نیاز به اقدام سریع دارد
[ترجمه ترگمان]میزان شتاب بسیار زیاد است و نیاز به اقدام سریع دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A centrifuge with slow acceleration/deceleration and providing 200 g is desirable for handling cells made into suspensions.
[ترجمه گوگل]یک سانتریفیوژ با شتاب/کاهش آهسته و تامین 200 گرم برای جابجایی سلول های ساخته شده به سوسپانسیون مطلوب است
[ترجمه ترگمان]یک سانتریفیوژ با شتاب \/ شتاب کم و فراهم آوردن ۲۰۰ گرم برای رسیدگی به سلول های تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The high - performance braking system ensures excellent deceleration values in all situations.
[ترجمه گوگل]سیستم ترمز با عملکرد بالا، مقادیر عالی کاهش سرعت را در همه شرایط تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم ترمز با عملکرد بالا، مقادیر deceleration عالی در همه موقعیت ها را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the traditional acceleration and deceleration control method, the vibration caused by acceleration discontinuity affects the machining quality and equipment life.
[ترجمه گوگل]در روش سنتی کنترل شتاب و کاهش سرعت، ارتعاش ناشی از ناپیوستگی شتاب بر کیفیت ماشین کاری و عمر تجهیزات تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]در روش کنترل شتاب و شتاب سنتی، ارتعاش ناشی از ناپیوستگی شتاب، کیفیت ماشین کاری و زندگی تجهیزات را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Furthermore, the relationship between randomization deceleration probability and the traffic density was taken into account.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، رابطه بین احتمال کاهش سرعت تصادفی و تراکم ترافیک در نظر گرفته شد
[ترجمه ترگمان]به علاوه، رابطه بین احتمال randomization deceleration و چگالی ترافیک در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The high - performance dispatching system of deceleration torque is durable and easy for maintenance.
[ترجمه گوگل]سیستم دیسپاچینگ با کارایی بالا گشتاور کاهش سرعت بادوام و برای نگهداری آسان است
[ترجمه ترگمان]سیستم اعزام عملکرد با عملکرد بالا با دوام و برای نگهداری آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, remember the principle of deceleration - acceleration is working here.
[ترجمه گوگل]با این حال، اصل کاهش سرعت را به خاطر داشته باشید - شتاب در اینجا کار می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، به یاد داشته باشید که اصل شتاب - شتاب در اینجا کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Since 2000 this deceleration has been carried out by the Antiproton Decelerator at CERN.
[ترجمه گوگل]از سال 2000 این کاهش سرعت توسط دستگاه ضد پروتون در سرن انجام شده است
[ترجمه ترگمان]از سال ۲۰۰۰ این deceleration توسط the Decelerator در سرن خارج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The harder the brake pedal is pressed, the greater the car's deceleration.
[ترجمه گوگل]هر چه بیشتر پدال ترمز فشار داده شود، سرعت خودرو بیشتر می شود
[ترجمه ترگمان]هر چه پدال ترمز فشار بیشتری داشته باشد، سرعت اتومبیل بیشتر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The software-intensive control scheme provides accurate and detailed timing of step intervals during acceleration and deceleration.
[ترجمه گوگل]طرح کنترلی فشرده نرم افزاری زمان بندی دقیق و دقیق فواصل گام ها را در طول شتاب و کاهش سرعت ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]طرح کنترل شدید نرم افزار زمان بندی دقیق و دقیق فواصل زمانی را در طول تسریع و شتاب ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As noted earlier, the ability of an entering body to penetrate the atmosphere and survive deceleration depends on its crushing strength.
[ترجمه گوگل]همانطور که قبلا ذکر شد، توانایی یک جسم ورودی برای نفوذ به جو و زنده ماندن از کاهش سرعت به قدرت خرد شدن آن بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]همان طور که قبلا اشاره شد، توانایی ورود به بدن برای نفوذ در اتمسفر و کاهش شتاب به قدرت خرد شدن آن بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. How can the supply voltage and consequently the phase current - be increased during acceleration or deceleration?
[ترجمه گوگل]چگونه می توان ولتاژ تغذیه و در نتیجه جریان فاز - را در هنگام شتاب یا کاهش سرعت افزایش داد؟
[ترجمه ترگمان]ولتاژ تغذیه چگونه و در نتیجه جریان فاز در طی شتاب یا شتاب افزایش می یابد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاهش سرعت (اسم)
deceleration

تخصصی

[شیمی] شتاب منفی، کاهش سرعت
[عمران و معماری] شتاب منفی - سرعتکاهی - شتابکاهی - کند شدن - کندی
[کامپیوتر] زمان کاهش شتاب
[برق و الکترونیک] شتاب منفی
[نساجی] فرآیند برگشت پذیر
[ریاضیات] کند شوندگی، کندی، شتاب کاهشی، شتاب منفی، واشتاب، کاهش سرعت، فرایند برگشت پذیر، کندمان
[پلیمر] شتاب منفی
[آب و خاک] کاهش شتاب

انگلیسی به انگلیسی

• act of slowing down

پیشنهاد کاربران

deceleration ( فیزیک )
واژه مصوب: واشتاب
تعریف: آهنگ کاهش مقدار سرعت در حرکت
کاهش سرعت

بپرس