1. The government has made every effort to decelerate inflation.
[ترجمه گوگل]دولت تمام تلاش خود را برای کاهش تورم انجام داده است
[ترجمه ترگمان]دولت هر تلاشی را برای کاهش تورم انجام داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. An underpowered helicopter will rapidly decelerate as soon as you apply any control input and the model will come to a dead stop-probably inverted.
[ترجمه گوگل]یک هلیکوپتر کم توان به محض اعمال هر ورودی کنترلی به سرعت کاهش مییابد و مدل به حالت توقف میرسد، احتمالاً معکوس
[ترجمه ترگمان]یک هلیکوپتر underpowered به محض اعمال هر ورودی کنترلی به سرعت حرکت می کند و مدل به بن بست می رسد - احتمالا معکوس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Only four steps are required to decelerate the motor, as the load torque contributes to the decelerating torque.
[ترجمه گوگل]تنها چهار مرحله برای کاهش سرعت موتور لازم است، زیرا گشتاور بار به گشتاور کاهش سرعت کمک می کند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که گشتاور بار به گشتاور متغیر کمک می کند، تنها چهار مرحله لازم است تا موتور مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Our flight continued to decelerate to about 70 knots.
[ترجمه گوگل]سرعت پرواز ما تا حدود 70 گره دریایی ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]پرواز ما به decelerate تا حدود ۷۰ گره ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The import will decelerate will cause the trade surplus expansion quickly.
[ترجمه گوگل]کاهش واردات باعث افزایش سریع مازاد تجاری می شود
[ترجمه ترگمان]واردات به زودی موجب گسترش مازاد تجارت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It can decelerate decrepitude, brighten skin, fade mark and make skin white, tender and healthy.
[ترجمه گوگل]این می تواند فرسودگی را کاهش دهد، پوست را روشن کند، علائم را محو کند و پوست را سفید، لطیف و سالم کند
[ترجمه ترگمان]آن می تواند ضعیف و ضعیف باشد، پوست روشن کند، علامت گذاری کند و پوست سفید، ترد و سالم بسازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The government has made every to decelerate inflation.
[ترجمه گوگل]دولت همه چیز را برای کاهش تورم انجام داده است
[ترجمه ترگمان]دولت هر یک از این موارد را به decelerate تورم تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The relations between accelerate index, decelerate index and elasticity were in the next place.
[ترجمه گوگل]روابط بین شاخص شتاب، شاخص کاهش سرعت و کشش در رتبه بعدی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روابط بین شاخص شتاب، شاخص decelerate و الاستیسیته در مکان بعدی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The gear case integrated with decelerate and drive function, has reliable performance and long life.
[ترجمه گوگل]جعبه دنده ادغام شده با عملکرد کاهش سرعت و درایو، عملکرد قابل اعتماد و عمر طولانی دارد
[ترجمه ترگمان]لوازم مورد استفاده با decelerate و تابع محرک، عملکرد مطمئنی و عمر طولانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. To modern women depend on a cosmetics to decelerate aging progress is absurd.
[ترجمه گوگل]برای زنان مدرن وابستگی به لوازم آرایشی برای کاهش سرعت روند پیری پوچ است
[ترجمه ترگمان]برای زنان مدرن به آرایش مو و لوازم آرایشی وابسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Next, follows the global economic growth to decelerate, the commodity price appears drops sharply.
[ترجمه گوگل]بعد، به دنبال کاهش رشد اقتصاد جهانی، قیمت کالا به نظر می رسد به شدت کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]سپس، به دنبال رشد اقتصادی جهانی به decelerate، قیمت کالاها به شدت کاهش پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This mechanism includes dynamical decelerate device, oriented screw device and clasp dial wheel device.
[ترجمه گوگل]این مکانیسم شامل دستگاه کاهش سرعت دینامیک، دستگاه پیچ جهت دار و دستگاه چرخ گیره دار می باشد
[ترجمه ترگمان]این مکانیزم شامل دستگاه decelerate دینامیکی، دستگاه پیچ محور و ابزار wheel dial می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Also, further government tightening could decelerate the current outflow of bank liquidity into equity markets.
[ترجمه گوگل]همچنین، سختگیری بیشتر دولت میتواند جریان خروج نقدینگی بانکی به بازارهای سهام را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]همچنین، افزایش بیشتر دولت می تواند جریان نقدینگی بانک را به بازارهای سرمایه سوق دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Contrary to widely-held expectations that copper imports would decelerate, unwrought copper and semi-finished product imports surged to a fifth consecutive monthly record.
[ترجمه گوگل]برخلاف انتظارات عمومی مبنی بر کاهش سرعت واردات مس، واردات مس خام و محصولات نیمه تمام به پنجمین رکورد ماهانه متوالی رسید
[ترجمه ترگمان]بر خلاف انتظار معمول، واردات مس would، مس unwrought و واردات محصولات نیمه تمام به پنجمین دوره متوالی متوالی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید