deceive

/dəˈsiːv//dɪˈsiːv/

معنی: گول زدن، اغفال کردن، فریفتن، فریب دادن، مغبون کردن، پا زدن
معانی دیگر: نیرنگ به کار بردن، تقلب کردن، آورندیدن، کنوریدن، (قدیمی) خیانت کردن، دورویی کردن، نارو زدن، (قدیمی) وقت تلف کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: deceives, deceiving, deceived
• : تعریف: to lead (a person) to believe something that is untrue; mislead; trick; defraud.
مترادف: betray, cheat, chicane, defraud, delude, dupe, fool, hoodwink, humbug, misinform, mislead, play someone false, trick, victimize
متضاد: disillusion, undeceive
مشابه: bamboozle, beguile, bilk, bluff, con, cozen, double-cross, entrap, fast-talk, flimflam, gull, hoax, jive, lead on, mock, outwit, rook, shaft, snooker, sucker, swindle, two-time

- He deceived his parents about his job because he was ashamed of it.
[ترجمه Mr] اوه درباره ی شغلش پدر و مادرش را گول زد، چون از آن خجالت میکشید
|
[ترجمه گوگل] او پدر و مادرش را در مورد شغلش فریب داد زیرا از این کار خجالت می کشید
[ترجمه ترگمان] او پدر و مادرش را به خاطر کارش فریب داد چون از آن شرمنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He deceived these women into thinking that he had never been married before.
[ترجمه گوگل] او این زنان را فریب داد تا فکر کنند قبلاً ازدواج نکرده است
[ترجمه ترگمان] او این زنان را فریب می داد که به این فکر افتاد که قبلا هرگز ازدواج نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She thought she could deceive her boss by telling him that she was ill.
[ترجمه Mr] فکر میکرد میتوانست با گفتن اینکه مریض است رییسش را فریب دهد
|
[ترجمه گوگل] او فکر می کرد که می تواند با گفتن اینکه رئیسش بیمار است، او را فریب دهد
[ترجمه ترگمان] فکر می کرد می تواند رئیسش را فریب دهد و به او بگوید که بیمار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: deceivingly (adv.), deceivability (n.), deceiver (n.)
• : تعریف: to engage in misleading; act or speak untruthfully.
مترادف: cheat, chicane, humbug, lie, prevaricate
مشابه: bluff, fool, jive, snow, swindle

- He's charming and finds it easy to deceive.
[ترجمه mahan] بخاطر جذابیتی که داره راحت همه را گول میزنه.
|
[ترجمه زهرا آبسالان] او جذاب است و فریب دادن برایش آسان است
|
[ترجمه گوگل] او جذاب است و فریب دادن را برایش آسان است
[ترجمه ترگمان] فریبنده است و فریب دادنش را آسان می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to deceive the enemy, they placed around the airports several dummy tanks made of wood
برای گول زدن دشمن،چندین تانک دروغی را که از چوب ساخت بودند در اطراف فرودگاه قرار دادند.

2. in order to deceive the buyers, they salted the oil well
برای فریب دادن خریداران توی چاه نفت مقداری نفت ریختند.

3. what a tangled web we weave, when first we practice to deceive
آدم متقلب عاقبت در دامی که برای دیگران گسترده است گرفتار خواهد شد

4. Atlas was deceived about the burden he had to carry.
[ترجمه گوگل]اطلس در مورد باری که باید حمل می کرد فریب خورد
[ترجمه ترگمان]اطلس در باره باری که باید حمل می کرد فریب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Virginia cried when she learned that her best friend had deceived her.
[ترجمه گوگل]ویرجینیا وقتی فهمید بهترین دوستش او را فریب داده گریه کرد
[ترجمه ترگمان]ویرجینیا وقتی فهمید که بهترین دوستش فریبش داده است، گریه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The villain deceived Chief White Cloud by pretending to be his friend.
[ترجمه گوگل]شرور رئیس وایت کلود را با تظاهر به دوست او فریب داد
[ترجمه ترگمان]آن جنایتکار، رئیس سنت Cloud را فریب داد و وانمود کرد که دوست اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Good words and ill deeds deceive wise and fools.
[ترجمه گوگل]گفتار نیک و کردار بد عاقل و احمق را فریب می دهد
[ترجمه ترگمان]کلمات خوب و کاره ای بد را فریب می دهند و احمق را فریب می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Who are ready to believe are easy to deceive.
[ترجمه اسحاقی] کسانیکه آماده باور کردن هستند ، به راحتی فریب داده می شوند.
|
[ترجمه MT] کسانی که برای باور کردن اماده هستند فریب دادن آنها آسان است
|
[ترجمه گوگل]فریب دادن کسانی که آماده باور هستند آسان است
[ترجمه ترگمان]چه کسی حاضر است باور کند که فریب خوردن آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To deceive oneself is very easy.
[ترجمه گوگل]فریب دادن خود بسیار آسان است
[ترجمه ترگمان]گول زدن خود بسیار آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can't pass exams without working, so don't deceive yourself .
[ترجمه اسحاقی] شما نمیتوانید بدون کار کردن ( دروس ) در امتحان موفق شوید، پس خود را فریب ندهید.
|
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید بدون کار در امتحانات موفق شوید، پس خودتان را فریب ندهید
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی بدون کار امتحان بدی، پس خودت رو فریب نده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Human nature is such that we easily deceive ourselves.
[ترجمه گوگل]طبیعت انسان به گونه ای است که به راحتی خود را گول می زنیم
[ترجمه ترگمان]طبیعت انسان به گونه ای است که ما به راحتی خودمان را فریب می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His gentle, kindly appearance did not deceive me.
[ترجمه Sh] ظاهر نجیب و مهربان او نتوانست من را فریب دهد
|
[ترجمه اسحاقی] ظاهر آرام و مهربان او من را فریب نداد
|
[ترجمه گوگل]ظاهر لطیف و مهربان او مرا فریب نداد
[ترجمه ترگمان]ظاهر مهربان و مهربان او مرا فریب نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They had thought to deceive me.
[ترجمه گوگل]فکر کرده بودند مرا فریب دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها فکر کرده بودند که مرا فریب دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I wouldn't deceive you about anything as important as this.
[ترجمه اسحاقی] من درباره چیزی به این درجه اهمیت شما را فریب نخواهم داد.
|
[ترجمه گوگل]من شما را در مورد هیچ چیز مهمی فریب نمی دهم
[ترجمه ترگمان]من در مورد چیزی به اندازه این اشتباه نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I suspect these statistics flatter to deceive.
[ترجمه گوگل]من گمان می کنم این آمار برای فریب دادن است
[ترجمه ترگمان]من به این آمار شک دارم که بتوانم آن ها را فریب دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Anyway, I can't deceive him - it's against all my principles.
[ترجمه گوگل]به هر حال، من نمی توانم او را فریب دهم - این برخلاف تمام اصول من است
[ترجمه ترگمان]به هر حال، من نمی توانم او را فریب بدهم - در خلاف اصول من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Honied words may deceive people of some time,but they cannot stand the test of time and practice.
[ترجمه اسحاقی] کلمات شیرین و فریبنده ممکن است برای مدتی مردم را فریب دهد، ولی در برابر آزمایش گذر زمان و تجربه دوام نمی آورد.
|
[ترجمه گوگل]ممکن است کلمات رکیک مدتی افراد را فریب دهند، اما نمی توانند آزمون زمان و تمرین را تحمل کنند
[ترجمه ترگمان]کلمات honied ممکن است مردم را فریب دهند، اما نمی توانند آزمون زمان و عمل را تحمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He tried to deceive the public into thinking the war could still be won.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد افکار عمومی را فریب دهد که فکر کنند جنگ هنوز می تواند پیروز شود
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد مردم را فریب دهد تا فکر کند جنگ ممکن است پیروز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گول زدن (فعل)
renege, con, fool, cheat, gyp, hustle, dodge, rig, bamboozle, outwit, deceive, defraud, dupe, cajole, hoax, gouge, befool, beguile, entrap, gull, gum, hocus, rogue, gaff, swindle, thimblerig, chouse, jockey, finagle, fob, wheedle

اغفال کردن (فعل)
blind, deceive, beguile, delude, entrap, hoodwink

فریفتن (فعل)
fudge, cheat, hustle, wile, lure, decoy, charm, inveigle, entice, deceive, bewitch, delude, enchant, seduce, skunk, captivate, diddle, tempt, euchre, fob, jilt, mesmerize

فریب دادن (فعل)
fool, cheat, deceive, defraud, jape, mump, delude, hoodwink, hum, bob, humbug, diddle, thimblerig, dissimulate, mislead, fob, short-change

مغبون کردن (فعل)
cheat, deceive, gull, diddle, swindle, thimblerig

پا زدن (فعل)
foot, go, deceive, kick, pedal

تخصصی

[حقوق] تقلب کردن، فریب دادن، اغفال کردن، تدلیس

انگلیسی به انگلیسی

• cheat, mislead
to deceive someone means to cause them to believe something that is not true.
if you deceive yourself, you do not admit to yourself something that you know is true.

پیشنهاد کاربران

گول زدن، فریفتن، اغوا کردن، اغفال کردن،
عامیانه و طنز گونه: گول مالیدن!
فریب دادن
گول زدن، فریفتن، اغفال کردن، مغبون کردن، قانون فقه: فریب دادن، ورزش: فریب دادن حریف، علوم نظامی: فریب دادن
سر کسی کلاه گذاشتن: deceive
گمراه کردن، فریب دادن
deceive ( v ) ( dɪˈsiv ) =to make sb believe sth that is not true, e. g. She deceived him into handing over all his savings. deceptive ( adj ) , deceptively ( adv ) , deception ( n ) , deceiver ( n )
deceive
play dirt ( v. )
( US ) to deceive
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : deceive
اسم ( noun ) : deceit / deception
صفت ( adjective ) : deceitful / deceptive
قید ( adverb ) : deceitfully / deceptively
Deceive= دسیسه، نیرنگ
نیرنگ زدن. فریب دادن گول خوردن
نِیرَنگیدَن = نیرنگ کردن . گول زدن. .
به این عبارت توجه کنین :
Deceive oneself into thinking
یعنی = چیزی رو به دروغ ( اشتباه ) به کسی القا کردن
He deceived us into thinking that Sarah is a good girl
به دروغ بهمون القاکردن که سارا دختر خوبیه
...
[مشاهده متن کامل]

It's no use deceiving ourselves into thinking that everything will be fine
فایده ای نداره که به خودمون به دروغ القا کنیم که همه چی درست میشه

گُربُزیدَن = گول خوردن.
گربُزاندن = گول زدن.
گول زدن ، فریب دادن
خودتو گول نزن!!!!
don't deceive yourself
you can not deceive me by telling substory
نمیتونی با ننه غریبم بازی خرم کنی!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس