[ترجمه گوگل]ظواهر فریبنده است [ترجمه ترگمان]ظاهر Appearances deceitful [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His manner was sly and deceitful.
[ترجمه گوگل]رفتار او حیله گر و فریبنده بود [ترجمه ترگمان]رفتارش sly و deceitful بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You've been going there without telling me, you deceitful child!
[ترجمه گوگل]بدون اینکه به من بگی اونجا رفتی ای بچه فریبکار! [ترجمه ترگمان]تو بدون اینکه به من بگویی به آنجا می روی، بچه متقلب! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The ambassador called the report deceitful and misleading.
[ترجمه گوگل]سفیر این گزارش را فریبکارانه و گمراه کننده خواند [ترجمه ترگمان]سفیر این گزارش را deceitful و گمراه کننده خواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A deceitful peace is more hurtful than an open war.
[ترجمه گوگل]صلح فریبکارانه از یک جنگ علنی آسیب زاتر است [ترجمه ترگمان]صلح deceitful از جنگ علنی more است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A deceitful day that makes one think of lilacs and daffodils, before blasting you with another cannonade of winter.
[ترجمه گوگل]روزی فریبکارانه که آدمی را به فکر یاس بنفش و نرگس میاندازد، قبل از اینکه با توپ زمستانی دیگر شما را منفجر کند [ترجمه ترگمان]یک روز deceitful که مرا به یاد یاس و نرگس زرد می اندازد، پیش از آنکه تو را با شلیک مجدد دیگری از زمستان با گلوله گرم کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Even in prayer, his heart was fickle and deceitful, turning this way and that.
[ترجمه گوگل]حتی در نماز هم دلش بی ثبات و فریبکار بود و این طرف و آن طرف می چرخید [ترجمه ترگمان]حتی در دعا، قلبش بی ثبات و deceitful بود و از این راه به این طرف و آن طرف می رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The wilfulness of human nature can be deceitful, and we can hang on to old ways like cherished thoughts or possessions.
[ترجمه گوگل]ارادهی طبیعت انسان میتواند فریبنده باشد، و ما میتوانیم به روشهای قدیمی مانند افکار یا داراییهای عزیز متوسل شویم [ترجمه ترگمان]The طبیعت انسان می تواند deceitful باشد و ما می توانیم به روش های قدیمی مثل افکار و اموال cherished آویزان شویم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He got the contract, but only by being deceitful.
[ترجمه گوگل]او قرارداد را گرفت، اما فقط با فریبکاری [ترجمه ترگمان]اون قرارداد رو گرفت ولی فقط با being بودن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Being deliberately deceitful about the Government's policies has become something of a habit for the Labour party.
[ترجمه عرفان] به صورت عمدی پرنیرنگ بودن در مورد سیاست های حاکمیت به یه عادت در مورد حزب کار درومده است
|
[ترجمه گوگل]فریبکاری عمدی در مورد سیاست های دولت برای حزب کارگر به یک عادت تبدیل شده است [ترجمه ترگمان]آگاهانه بودن در مورد سیاست های دولت به چیزی شبیه به عادت حزب کارگر تبدیل شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. There was something deceitful and impatient about the smiling look in his eyes.
[ترجمه گوگل]در نگاه خندان او چیزی فریبنده و بی حوصله وجود داشت [ترجمه ترگمان]چیزی deceitful و impatient در چشمانش دیده می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The company has engaged in deceitful practices for years.
[ترجمه گوگل]این شرکت سال هاست درگیر اعمال فریبکارانه است [ترجمه ترگمان]این شرکت سال ها در اقدامات deceitful شرکت کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مکار (صفت)
cunning, tricky, wily, deceitful
پرنیرنگ (صفت)
deceitful
فریب امیز (صفت)
fraudulent, deceptive, shifty, deceitful
انگلیسی به انگلیسی
• deceptive, dishonest someone who is deceitful tries to make people believe things that are not true.
پیشنهاد کاربران
Deceit: واژه نامه ها، تعاریفی گوناگون ارائه داده اند که چندی از آنان را در زیر برایتان مینویسم. 1. عملی که در آن کاری کنیم یک نفر باور کند چیزی را که حقیقت ندارد 2. عملی که برای این انجام شود که کلاه روی سر کسی بگذاریم ... [مشاهده متن کامل]
3. پنهان نگهداشتن راستی و حقیقت، برای دستیابی به سود 4. سخن یا رفتاری که حقیقت و راستی را پنهان کند و نگذارد واقعیت افشا شود. 5. روشی نادرست یا غیرقانونی با هدف دستیابی به چیزی یا با هدف اینکه مردم دروغی را باور کنند. تعاریف Merriam Webster به انگلیسی: 1. the act of causing someone to accept as true or valid what is false or invalid : the act or practice of deceiving : deception 2. an attempt or device to deceive : trick 3. the quality of being dishonest or misleading : the quality of being deceitful : deceitfulness دوستان عزیز راهنمایی کنید اگر پیشنهاد بهتری دارید. ولی به نظرم یک واژه ای که جایی به آن اشاره نشده و هیلی ذقیق این واژه را معنا میکنه میتونه ( دروغ فروشی ) باشه. ولی نظ بدهید. 1. دروغ فروشی ( دروغ گفتن و کلاه سر مردم گذاشتن ) 2. دروغگویی 3. کلاهبرداری 4. حیله، نیرنگ، فریب، گول زدن، قالتاق بازی صفت این واژه میشه Deceitful: فریبکار، نیرنگ آمیز، دروغگو، کلاهبردارانه، حیله گرانه
💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند: 🔘 Dishonest 🔘 Deceitful 🔘 Untruthful 🔘 Corrupt ✅ Definition: 👉 Intending to mislead or cheat; lacking integrity.