فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: decarbonates, decarbonating, decarbonated
مشتقات: decarbonation (n.)
حالات: decarbonates, decarbonating, decarbonated
مشتقات: decarbonation (n.)
• : تعریف: to remove carbon dioxide gas or bubbles from.
decarbonate
/diːˈkɑːrbəˌneɪt//diːˈkɑːbəneɪt/
معنی: زغال چیزی را گرفتن، کاربنگیری کردن
معانی دیگر: (شیمی) کربنات زدایی کردن (دی اکسید کربن یا اسید کربنیک چیزی را گرفتن)، decarbonize : زغال چیزی را گرفتن
بررسی کلمه
مترادف ها
زغال چیزی را گرفتن (فعل)
decarbonate, decarbonize
کاربنگیری کردن (فعل)
decarbonate, decarbonize
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید