decadent

/ˈdekədənt//ˈdekədənt/

معنی: منحط، روبانحطاط، روبفساد رونده
معانی دیگر: فرومایه، فاسد، فاوا، هرزه، رو به زوال، رو به نابودی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: characterized by a fall into an inferior state; decaying; degenerate.

(2) تعریف: tending to indulge in sensual pleasures; hedonistic.

- He'd left his wife and was enjoying a decadent lifestyle as a single man at his beach villa.
[ترجمه گوگل] او همسرش را ترک کرده بود و به عنوان یک مرد مجرد در ویلای ساحلی خود از یک سبک زندگی منحط لذت می برد
[ترجمه ترگمان] او همسرش را ترک کرده بود و به عنوان یک مرد مجردی در خانه ییلاقی خود لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: one that is decaying or degenerate, esp. morally degenerate.

جمله های نمونه

1. decadent art
هنر منحط

2. a decadent person
آدم فرومایه

3. Without your betrayal, how will I have now decadent.
[ترجمه گوگل]بدون خیانت تو، من چگونه اکنون منحط خواهم شد
[ترجمه ترگمان]بدون خیانت تو، چطور می تونم الان منحط بشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't let decadent ideas eat into yourselves.
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید که ایده های منحط به درون شما بخورند
[ترجمه ترگمان]نگذار افکار منحط درون خودتان غذا بخورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was something very decadent about filling ourselves with so much rich food.
[ترجمه گوگل]چیزی بسیار انحطاط آمیز در مورد پر کردن خودمان با غذاهای غنی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در مورد پر کردن خودمان با چنین غذاهای غنی چیزی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pop music was condemned as decadent and crude.
[ترجمه گوگل]موسیقی پاپ به عنوان منحط و خام محکوم شد
[ترجمه ترگمان]موسیقی پاپ به عنوان منحط و زشت محکوم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was decadent and utopian, pure and corrupt.
[ترجمه گوگل]منحط و آرمان شهر، خالص و فاسد بود
[ترجمه ترگمان]فساد و utopian، فاسد و فاسد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Limousines slid across the asphalt, decadent thrill-seekers cringing behind their curtained windows.
[ترجمه گوگل]لیموزین‌ها روی آسفالت می‌لغزیدند و هیجان‌جویان منحط پشت پنجره‌های پرده‌دارشان می‌چرخند
[ترجمه ترگمان]limousines از روی آسفالت آسفالت خیابان عبور کردند و seekers که در پشت پنجره های their به خود می پیچیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Could one call it decadent or effete?
[ترجمه گوگل]آیا می توان آن را منحط یا اثرگذار نامید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توان آن را منحط و منحط نامید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fries and slaw, plus decadent garlic butter sauce, also accompany the more than a dozen charbroiled items.
[ترجمه گوگل]سیب زمینی سرخ شده و سالاد، به علاوه سس کره سیر فاسد، همچنین بیش از ده ها مورد پخته شده را همراهی می کنند
[ترجمه ترگمان]Fries و slaw، به اضافه سس کره سیر منحط، نیز بیش از دوازده آیتم charbroiled را همراه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Casinos sound such arbitrary and decadent places; nobody would want their economy's fate to be determined in one.
[ترجمه گوگل]کازینوها چنین مکان های خودسرانه و منحط به نظر می رسند هیچ کس نمی خواهد سرنوشت اقتصادشان در یک واحد مشخص شود
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی خواهد سرنوشت اقتصادی آن ها در یکی از این مکان ها تعیین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This decadent body lotion, with its spicy flower aroma, demands to be smothered over skin coming out of winter hibernation.
[ترجمه گوگل]این لوسیون بدن منحط، با رایحه گل تندش، می‌خواهد روی پوستی که از خواب زمستانی خارج می‌شود، خفه شود
[ترجمه ترگمان]این لوسیون بدن منحط، با عطر گل تند آن، نیاز دارد که در هنگام بیرون آمدن از خواب زمستانی از پوست گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A spoon of decadent caviar dresses up the dish.
[ترجمه Nc] یک قاشق از خاویار لذیذ روی بشقاب ریخته شده است. / یا/ بشقاب به یک قاشق خاویار لذیذ مزین شده است.
|
[ترجمه گوگل]یک قاشق خاویار فاسد ظرف را آراسته می کند
[ترجمه ترگمان]یه قاشق خاویار decadent رو درست کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Suddenly I was aware that my decadent bath had gone cold and the church bells were clanging the faithful to evensong.
[ترجمه گوگل]ناگهان متوجه شدم که حمام انحطاطم سرد شده است و ناقوس های کلیسا مردم وفاداران را تا سرود شب به صدا در می آورند
[ترجمه ترگمان]ناگهان متوجه شدم که حمام دوران منحط من سرد شده است و ناقوس کلیسا به نماز شام نماز می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منحط (صفت)
degenerate, effete, decadent

روبه انحطاط (صفت)
decadent

روبه فساد رونده (صفت)
decadent

تخصصی

[ریاضیات] زایل شونده، منحط، رو به انحطاط

انگلیسی به انگلیسی

• one who is depraved or immoral, corrupt person
depraved, corrupt, immoral, self-indulgent
if someone or something is decadent, they show low standards, especially low moral standards.

پیشنهاد کاربران

منحط:فرومایه
روبانحط ط:روبه زوال
روبفسادرونده:روبه نابودی
لااِبالیگری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : decay
✅️ اسم ( noun ) : decay / decadence
✅️ صفت ( adjective ) : decadent / decayed / decaying
✅️ قید ( adverb ) : _
انحطاط زده
داشتن معیارهای اخلاقی ضعیف ( low moral standards ) رو برای این کلمه معنی کرده کمبریج؛ یعنی همون فساد و انحطاط. . . . . دوستان نوشتند زوال؟ یعنی نابودی؟ شاید منظرتون زوال اخلاقی بوده؟ آره این اوکی هست. حالا چند مثال
...
[مشاهده متن کامل]

a decadent society
the decadent court surrounding the king
معنی دوم ( humorous ) به شکل طنز هست. ما میگیم کباب چنجه و دوغ و کباب برگ چه سمی میشه!! یعنی چقدر خوشمزه است. اونا هم همینو میگن: مثال:
Champagne and chocolates for breakfast - how decadent

رو به زوال ، فاسد
در مورد دسرها به کار میرود
وقتی یک دسر خیلی مجلل و غنی از مواد باشد صفت decadent رو در موردش به کار میبریم .
معادل rich است.
لاابالی - هرزه - بی بته
corrupt
1 - ( از نظر اخلاقی ) رو به انحطاط و در پی لذت جویی
2 - ( درباره غذا ) لذیذ، لذت بخش
Decadent food
غذایبسیار خوش مزه و خاص
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس