debugging

/diˈbəɡɪŋ//ˌdiːˈbʌɡɪŋ/

اشکال زدایی

جمله های نمونه

1. Remember, debugging is the art of taking bugs out-programming is the art of putting them in.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، اشکال زدایی هنر حذف اشکال است برنامه نویسی هنر قرار دادن آنهاست
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که اشکال زدایی هنر عکاسی از حشرات است - که هنر قرار دادن آن ها در آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Different character sets Application debugging facilities include transaction dumps, system traces, and the famed Animator source code debugger.
[ترجمه گوگل]مجموعه کاراکترهای مختلف امکانات اشکال‌زدایی برنامه شامل تخلیه تراکنش، ردیابی سیستم، و کد منبع معروف Animator است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های مختلف مجموعه امکانات اشکال زدایی کاربردی عبارتند از: انبارها، مسیرهای سیستم، و کد منبع معروف Animator famed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Since no external coding is required, only minimal debugging and testing are required for application generation, according to the company.
[ترجمه گوگل]به گفته این شرکت، از آنجایی که هیچ کدنویسی خارجی مورد نیاز نیست، برای تولید برنامه فقط حداقل اشکال زدایی و آزمایش لازم است
[ترجمه ترگمان]از آنجایی که هیچ کد خارجی مورد نیاز نیست، تنها حداقل عیب یابی و آزمایش برای تولید نرم افزار مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They can check syntax and access object while debugging.
[ترجمه گوگل]آنها می توانند نحو را بررسی کنند و در حین اشکال زدایی به شی دسترسی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند به هنگام رفع اشکال، نحو و اهداف دسترسی را بررسی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The debugging of the whole system is accomplished, and the effectivity is verified too.
[ترجمه گوگل]اشکال زدایی کل سیستم انجام می شود و اثربخشی نیز تأیید می شود
[ترجمه ترگمان]رفع اشکال کل سیستم انجام می شود و the نیز تایید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In system deign, debugging for the design becomes increasingly difficult and designers want more efficient and high-performance verification and debugging solutions.
[ترجمه گوگل]در طراحی سیستم، اشکال زدایی برای طراحی به طور فزاینده ای دشوار می شود و طراحان به دنبال راه حل های تأیید و رفع اشکال کارآمدتر و با کارایی بالا هستند
[ترجمه ترگمان]در طراحی سیستم، اشکال زدایی برای طراحی به طور فزاینده ای دشوار می شود و طراحان خواهان تایید کارایی و راه حل های debugging کارایی بالا و کارایی بالا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Implementing and debugging equipment into production environment.
[ترجمه گوگل]پیاده سازی و اشکال زدایی تجهیزات در محیط تولید
[ترجمه ترگمان]اجرای و اجرای تجهیزات اشکال زدایی در محیط تولید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Asked to use the experimental high-level language debugging and prepared a simp . . .
[ترجمه گوگل]از او خواسته شد که از اشکال‌زدایی زبان سطح بالای تجربی استفاده کند و یک Simp آماده کرد
[ترجمه ترگمان]در پاسخ به این سوال که از the زبان سطح بالای آزمایشی استفاده کنید و یک simp آماده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Firmware download and debugging online was the work of the serial interface C program.
[ترجمه گوگل]دانلود و رفع اشکال آنلاین سفت‌افزار کار برنامه رابط سریال C بود
[ترجمه ترگمان]دانلود Firmware و اشکال زدایی آنلاین کار برنامه سریال C بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The design N making and debugging of hardware system are finished.
[ترجمه گوگل]طراحی N ساخت و اشکال زدایی سیستم سخت افزاری به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]طراحی و عیب یابی سیستم سخت افزاری به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Precise interrupt is the key to debugging in any processor.
[ترجمه گوگل]وقفه دقیق کلید رفع اشکال در هر پردازنده است
[ترجمه ترگمان]قطع دقیق کلید رفع اشکال در هر پردازشگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The main work of this paper includes:Designing and debugging the ocular image self-reading system hardware platform.
[ترجمه گوگل]کار اصلی این مقاله شامل: طراحی و اشکال زدایی پلت فرم سخت افزاری سیستم خودخوان تصویر چشمی است
[ترجمه ترگمان]کار اصلی این مقاله شامل موارد زیر است: طراحی و رفع اشکال روی پلت فرم سخت افزار سیستم در حال خواندن تصویر چشمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Equipment debugging and line maintenance maintenance, familiar electric circuit, oil duct, air course principle.
[ترجمه گوگل]اشکال زدایی تجهیزات و تعمیر و نگهداری خط، مدار الکتریکی آشنا، کانال روغن، اصل مسیر هوا
[ترجمه ترگمان]عیب یابی و نگهداری تجهیزات و تعمیر و نگهداری خطوط، جریان الکتریکی آشنا، لوله نفت، اصول جریان هوا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A debugging tool that takes the place of emulates - the processor on your target board.
[ترجمه گوگل]یک ابزار اشکال زدایی که جای شبیه سازی ها را می گیرد - پردازنده روی برد هدف شما
[ترجمه ترگمان]یک ابزار اشکال زدایی که جای پردازنده را روی صفحه هدف خود می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] اشکال زدایی
[برق و الکترونیک] اشکال زدایی، استراق سمع زدایی 1. حذف خطاهای کی برنامه ی رایانه ای 2. کشف و از بین بردن وسایل استراق سمع . ابزار اصلی ضد جاسوسی، گیرنده ای حساس است که می تواند روی فرستنده های رادیویی وچک و مخفی تنظیم و به طرف آنها هدایت شود .
[زمین شناسی] اشکال زدایی ،فرآیند تصحیح خطاها(bugs)در نرم افزار یا سخت افزار رایانهای همچنین نگاه کنید به debugger
[آب و خاک] اشکال زدائی

انگلیسی به انگلیسی

• methodical process of locating and correcting of errors in a computer program code

پیشنهاد کاربران

debugging ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: اِشکال‏زدایی
تعریف: فرایند یافتن اِشکال و رفع آن در برنامه

بپرس