debugger


برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل، اشکال زدائى کامپیوتر : اشکال یابى

جمله های نمونه

1. The debuggers allow users to download and debug source code in real-time.
[ترجمه گوگل]دیباگرها به کاربران اجازه می دهند کد منبع را در زمان واقعی دانلود و اشکال زدایی کنند
[ترجمه ترگمان]debuggers به کاربران این امکان را می دهد که کد منبع debug را در زمان واقعی دانلود کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The debugger cannot display source code or disassembly for the current location.
[ترجمه گوگل]دیباگر نمی تواند کد منبع یا جداسازی قطعات را برای مکان فعلی نمایش دهد
[ترجمه ترگمان]The نمی توانند کد منبع را نمایش دهند یا برای مکان فعلی از هم جدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. ADX debugger in the use of the process and how to set up breakpoint in the observation of variables, each familiar with the function keys.
[ترجمه گوگل]ADX اشکال زدایی در استفاده از فرآیند و نحوه تنظیم نقطه شکست در مشاهده متغیرها، هر کدام با کلیدهای تابع آشنا هستند
[ترجمه ترگمان]ADX debugger در استفاده از این فرآیند و چگونگی راه اندازی breakpoint در مشاهده متغیرها، هر کدام با کلیدهای تابع آشنا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This makes it easier for a debugger to identify which compilation unit created the code at a particular memory address.
[ترجمه گوگل]این کار تشخیص اینکه کدام واحد کامپایل کد را در یک آدرس حافظه خاص ایجاد کرده است برای یک دیباگر آسان تر می کند
[ترجمه ترگمان]این امر برای شناسایی این که کدام واحد کامپایل، کد را در یک آدرس حافظه ویژه ایجاد کرده است، آسان تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An interactive debugger is like a little light bulb popping on above your head.
[ترجمه گوگل]یک دیباگر تعاملی مانند یک لامپ کوچک است که بالای سر شما می تابد
[ترجمه ترگمان]یک debugger تعاملی مثل یک لامپ کوچک نور است که در بالای سر شما ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The debugger must be running or in break mode.
[ترجمه گوگل]دیباگر باید در حال اجرا یا در حالت استراحت باشد
[ترجمه ترگمان]The باید در حال اجرا یا در حالت استراحت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I particularly like the various versions the Bash debugger that were implemented completely as shell scripts.
[ترجمه گوگل]من به خصوص نسخه های مختلف دیباگر Bash را که به طور کامل به عنوان اسکریپت های پوسته پیاده سازی شده اند، دوست دارم
[ترجمه ترگمان]من به طور خاص نسخه های مختلف the debugger را دوست دارم که به طور کامل به صورت scripts پوسته اجرا شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Either step the debugger again, or terminate and restart debugging.
[ترجمه گوگل]یا دوباره از دیباگر خارج شوید یا اشکال زدایی را خاتمه دهید و دوباره راه اندازی کنید
[ترجمه ترگمان]یا دوباره the رو شروع کنیم یا terminate رو شروع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You can only attach the debugger to a running service.
[ترجمه گوگل]شما فقط می توانید اشکال زدا را به یک سرویس در حال اجرا متصل کنید
[ترجمه ترگمان]تو فقط می تونی the رو به یه سرویس امنیتی وصل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, using a full-fledged debugger is a very powerful tool for understanding how code works, discovering problems, and solving functional issues.
[ترجمه گوگل]با این حال، استفاده از یک دیباگر کامل ابزار بسیار قدرتمندی برای درک نحوه عملکرد کد، کشف مشکلات و حل مسائل عملکردی است
[ترجمه ترگمان]با این حال، استفاده از یک debugger تمام عیار یک ابزار بسیار قدرتمند برای درک چگونگی کار کد، کشف مشکلات و حل مسایل کاربردی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The debugger allows developers to step through the abstract program code using real data before the application is deployed.
[ترجمه گوگل]دیباگر به توسعه دهندگان اجازه می دهد تا قبل از استقرار برنامه با استفاده از داده های واقعی، از کد برنامه انتزاعی عبور کنند
[ترجمه ترگمان]The به توسعه دهندگان اجازه می دهد تا با استفاده از داده های واقعی قبل از استقرار برنامه از کد برنامه انتزاعی عبور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It can be then used with a debugger like dbx.
[ترجمه گوگل]سپس می توان آن را با یک دیباگر مانند dbx استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]سپس آن را می توان با a مثل dbx به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The /debug switch enables the kernel debugger.
[ترجمه گوگل]سوئیچ /debug دیباگر هسته را فعال می کند
[ترجمه ترگمان]سوئیچ debug \/ اشکال زدا به کرنل debugger امکان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Reportedly built from the ground up, it includes a static analyser, debugger and performance analyser based on an object-oriented architecture.
[ترجمه گوگل]گزارش شده که از ابتدا ساخته شده است، شامل یک تحلیلگر استاتیک، دیباگر و تحلیلگر عملکرد بر اساس معماری شی گرا است
[ترجمه ترگمان]بنا بر گزارش ها، از روی زمین ساخته شده اند، و شامل تجزیه و تحلیل ایستا، debugger و analyser عملکرد براساس معماری شی گرا می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] اشکال یابی اشکال زدایی برنامه اشکال زدایی
[برق و الکترونیک] اشکال زدا

انگلیسی به انگلیسی

• program which corrects programming errors, program for finding bugs in source code (computers)

پیشنهاد کاربران

debugger ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: اِشکال‏زدا
تعریف: برنامه‏ای که برای یافتن و رفع اِشکال‏های احتمالی موجود در یک یا چند برنامۀ دیگر ساخته شده باشد و کارش را به صورت خودکار یا معمولاً با کمک یا نظارت برنامه‏نویس انجام دهد
تعمیرکار برنامه کامپیوتری
عیب یاب

بپرس