1. corporate debts
بدهی های شرکت(ها)
2. heavy debts forced javad to capitalize his assets
بدهی زیاد جواد را مجبور کرد که دارایی خود را تبدیل به پول کند.
3. heavy debts that led to the debilitation of the country's economy
وام های سنگین که منجر به تضعیف اقتصاد کشور شد
4. huge debts
وام های بسیار سنگین
5. lawful debts
بدهی های مجاز
6. our debts total a million dollars
بدهی های ما به یک میلیون دلار می رسد.
7. outstanding debts
بدهی های پرداخت نشده
8. the debts were entered against his account
بدهی ها را به حسابش واریز کردند.
9. their debts run into several millions
قروض آنان به چندین میلیون می رسد.
10. america's foreign debts
بدهی های خارجی امریکا
11. as his debts increased, he turned to crime
چون بدهی های او زیاد شد دست به تبهکاری زد.
12. he contracted debts
او قرض دار شد (قرض بالا آورد).
13. swamped with debts
سخت گرفتار قرض
14. a quagmire of debts and bankruptcy
منجلاب قرض و ورشکستگی
15. that country's mountainous debts will handicap its future generations
بدهی های غول آسای آن کشور نسل های آینده را دچار مشکل خواهد کرد.
16. the country's external debts were on the increase
بدهی های برون مرزی کشور رو به افزایش بود.
17. the country's massive debts
بدهی های زیاد کشور
18. to pay one's debts in driblets
بدهکاری های خود را خرده خرده پس دادن
19. i paid back my debts in full
قرض های خود را به طور کامل بازپرداخت کردم.
20. to pay off one's debts
بدهکاری های خود را پس دادن
21. we are in their debts for their efforts
ما مدیون زحمات آنها هستیم.
22. he lingered in paying his debts
در پرداخت دیون خود طفره می رفت.
23. he ought to pay his debts
او بایستی قرض های خود را بدهد.
24. he is remiss in paying his debts
او در پرداخت بدهی های خود اهمال می کند.
25. they liquidated all of the company's debts
آنها همه ی بدهی های شرکت را تادیه کردند.
26. he was overburdened with his father's heavy debts
قرض های سنگین پدرش به گردن او افتاده بود.
27. i am going to quit all my debts
همه ی قرض های خودم را خواهم داد.
28. she lacks money wherewith to pay her debts
پول ندارد که با آن قرض های خود را بدهد.
29. the honest man who paid back his debts to the last penny
مرد امینی که قرض های خود را تا شاهی آخر پس داد
30. he was in a terrible fidget over unpaid debts
خیلی نگران قرض های پرداخت نشده ی خود بود.
31. we liquidated the firm's assets and paid its debts
دارایی های موسسه را نقد کردیم و قروض آن را پرداختیم.
32. i propose to sell my house and pay my debts
قصد دارم که خانه ام را بفروشم و بدهی های خود را بدهم.
33. he claimed that he was not liable for his wife's debts
او ادعا کرد که پاسخگوی بدهی های زنش نیست.
34. i am at my wit's end worrying how to pay my debts
نگرانی اینکه چگونه قرض های خود را خواهم داد دارد مرا دیوانه می کند.
35. i have only $ 100 left over when i have paid all my debts
وقتی همه ی قرض های خود را بدهم فقط صد دلار برایم خواهد ماند.