debonding

پیشنهاد کاربران

تَرَک، شکست، جدایش، تورق، واماندگی، نقص، خرابی، وادادگی
جداشدگی، جدایش، گسیختگی، لایه لایه شدگی مترادف با کلمه Delamination : تورق
جهشی
گسیختگی ؛ جدایش
گسستگی

بپرس