debit

/ˈdeˌbɪt//ˈdebɪt/

معنی: بدهی، حساب بدهی، در ستون بدهی گذاشتن، بدهکار کردن، پای کسی نوشتن
معانی دیگر: (حسابداری) ستون بدهکار، در ستون بدهکار (یا ستون چپ) وارد کردن، از موجودی (حساب بانکی) کاستن، به حساب بدهکار کسی گذاشتن، مبلغی که به ستون بدهکار وارد شود، مبلغ کسر شده از موجودی بانکی (بابت چک هایی که نوشته شده)، طرف چپ جدول حساب، ستون چپ (در فارسی: طرف یا ستون راست)، نقطه ضعف، نقص، نقیصه، عیب، کم داشت، کمبود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an amount of money removed from or owed on an account, or the record of that amount.
متضاد: credit

- This debit of fifteen dollars in your checking account reflects a fee that the bank charges each month.
[ترجمه گوگل] این بدهی پانزده دلاری در حساب جاری شما نشان دهنده کارمزدی است که بانک هر ماه از آن دریافت می کند
[ترجمه ترگمان] این بدهی پانزده دلار در حساب چک شما نشان دهنده مبلغی است که این بانک هر ماه هزینه های خود را پرداخت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in double-entry bookkeeping, the left-hand side of an accounts ledger, or any entry or sum recorded on the left-hand side. (Cf. credit.)
متضاد: credit
مشابه: charge

(3) تعریف: a shortcoming or disadvantage; drawback.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: debits, debiting, debited
(1) تعریف: to charge with a debt, or to subtract from an amount of money that exists in an account.
متضاد: credit

- I have arranged it so that my bank debits my account each month to pay for my swim club membership.
[ترجمه گوگل] من آن را طوری تنظیم کرده‌ام که بانکم هر ماه حسابم را بدهکار کند تا هزینه عضویت در باشگاه شنا را پرداخت کند
[ترجمه ترگمان] من ترتیبی دادم که حساب بانکی خود را هر ماه برای عضویت در باشگاه شنای من پرداخت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to enter on the left-hand side of a double-entry accounts ledger.

جمله های نمونه

1. debit side
(حسابداری) ستون چپ،طرف چپ

2. direct debit
(بانکداری) بدهی مستقیم،حق برداشت از حساب شخص دیگر

3. an account showing $100 on the debit side and $1000 on the credit side
حسابی که در ستون بدهکار صد دلار و در ستون بستانکار هزار دلار نشان می دهد

4. On the debit side the new shopping centre will increase traffic problems.
[ترجمه گوگل]در بخش بدهی، مرکز خرید جدید مشکلات ترافیکی را افزایش خواهد داد
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، مرکز خرید جدید مشکلات ترافیکی را افزایش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Please debit my Mastercard / Visa / American Express card .
[ترجمه گوگل]لطفا کارت مسترکارت / ویزا / امریکن اکسپرس من را بدهکار کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا کارت اعتباری ویزای Mastercard \/ ویزای آمریکا \/ آمریکا را به اشتراک بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Switch to paying your mortgage by direct debit.
[ترجمه گوگل]به پرداخت وام مسکن خود از طریق بدهی مستقیم تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]با بدهکاری مستقیم به پرداخت وام مسکن خود بپردازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bikes are easy to park, but on the debit side can be dangerous in traffic.
[ترجمه گوگل]دوچرخه ها به راحتی پارک می شوند، اما در سمت بدهکار می توانند در ترافیک خطرناک باشند
[ترجمه ترگمان]پارک کردن آسان است، اما در بخش بدهکاری ممکن است در ترافیک خطرناک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Settlement is made monthly by direct debit.
[ترجمه گوگل]تسویه ماهانه از طریق بدهی مستقیم انجام می شود
[ترجمه ترگمان]محل اقامت ماهانه از طریق بدهی مستقیم تشکیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We pay all our bills by direct debit .
[ترجمه گوگل]ما تمام قبوض خود را با بدهی مستقیم پرداخت می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما همه قبض ها را با بدهی مستقیم پرداخت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bank will debit your account with any withdrawals made using your payment card.
[ترجمه گوگل]بانک با هر برداشتی که با استفاده از کارت پرداخت شما انجام می شود، حساب شما را بدهکار می کند
[ترجمه ترگمان]بانک حساب شما را با هر گونه برداشت انجام شده با استفاده از کارت پرداخت بدهکار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I paid with my debit card.
[ترجمه گوگل]من با کارت بانکی پرداخت کردم
[ترجمه ترگمان] من با کارت my پول دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Debit cards dispense with the need for cash altogether.
[ترجمه گوگل]کارت های نقدی به طور کلی نیاز به پول نقد را از بین می برند
[ترجمه ترگمان]کارت های Debit به طور کلی پول لازم را از دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Is this item a debit or a credit?
[ترجمه گوگل]آیا این کالا یک بدهی است یا اعتباری؟
[ترجمه ترگمان]آیا این مورد یک بدهی یا یک اعتبار است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Debit 5 against my account.
[ترجمه گوگل]بدهی 5 از حساب من
[ترجمه ترگمان]شماره ۵ در برابر حساب من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Please authorise us to debit your account and, where possible, give a day-time telephone number in case of query.
[ترجمه گوگل]لطفاً به ما اجازه دهید تا حساب شما را بدهیم و در صورت امکان، یک شماره تلفن روزانه در صورت درخواست ارائه دهید
[ترجمه ترگمان]لطفا به ما اجازه دهید حساب خود را واریز کنید و در صورت امکان یک شماره تلفن روزانه به صورت پرس و جو بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. They want you to fill in a direct debit form giving a regular donation to the cause.
[ترجمه گوگل]آن‌ها از شما می‌خواهند که یک فرم بدهی مستقیم را پر کنید و یک کمک مالی منظم به هدف بدهید
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواهند که شما فرم بدهی مستقیم را پر کنید و به این دلیل به شما کمک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بدهی (اسم)
debt, liability, due, debit

حساب بدهی (اسم)
debit

در ستون بدهی گذاشتن (اسم)
debit

بدهکار کردن (فعل)
debit

پای کسی نوشتن (فعل)
debit

تخصصی

[حسابداری] بدهکار
[حقوق] بدهکار کردن، بدهی، ستون بدهکار در حساب دین، بدهی
[نساجی] بدهی - حساب بدهی
[ریاضیات] بدهکار کردن، بدهی، بدهکار، ستون بدهی، ستون بدهکار، در ستون بدهی ثبت کردن

انگلیسی به انگلیسی

• liability, debt, obligation
charge with a debt
when your bank debits your account, money is taken from it and paid to someone else.
a debit is a record of the money taken from your bank account, for example when you write a cheque.

پیشنهاد کاربران

( فعل ) کسر شدن پول از حساب
برداشت پول از حساب
برداشت
موجودی کارت اعتباری =
visitor could have paid by debit card
وام - تسهیلات
در دفاتر حسابداری:
ستون بدهکار،
حساب بدهی
بدهی
چِک = cheque
قرض

بپرس