رسیدگی شده ، پرداخته شده
پرداخته شده
سروکله زدن با کسی
او به سروکله زدن با مشتری های بدقلق عادت دارد.
به چیزی رسیدگی کردن [پرداختن]
... [مشاهده متن کامل]
1. من الان وقت ندارم به این مشکل رسیدگی کنم.
2. فصل اول این کتاب به نامه نویسی می پردازد.
کنار آمدن
dealt with همون گذشته deal with
در این جمله مقابله کردن هم معنی می دهد
بررسی شده، رسیدگی شده، حل وفصل شده، رتق وفتق شده
سر وکار داشتن، رفتار کردن با، پرداختن به،