dealing with
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
نقش داشتن - درگیر در
از پس چیزی برآمدن
مقابله کردن با
برخورد کردن با
مواجه شدن با
برخورد کردن با
مواجه شدن با
موضع گیری/جبهه گیری مناسب
مقابله کردن
دست و پنجه نرم کردن
رو به رو شدن
بررسی کردن
دفاع کردن، معامله کردن
برخورد کردن 
Example  
Some tips for dealing with a messy quest  
چند تا نکته برای مواجه شدن با یک مهمان شلخته
چند تا نکته برای مواجه شدن با یک مهمان شلخته
مواجه شدن
از پسش بر بیای. 
Handel 
کنار آمدن
حل و فصل کردن
پرداختن به . . .
سر وکله زدن با مشکل dealing with problem
مواجه بودن با . . . . 
سر و کار داشتن با . . . .
ارتباط داشتن با . . . .
مرتبط بودن با . . . .
سر و کار داشتن با . . . .
ارتباط داشتن با . . . .
مرتبط بودن با . . . .
سر کردن با
سرو کار داشتن با چیزی یا موضوعی
تعامل داشتن
سر وکار داشتن با
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)