deadening

/ˈdedənɪŋ//ˈdedənɪŋ/

(موادی که برای جلوگیری از سرایت صدا در دیوار و سقف قرار می دهند) آوابازدار، آواگیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: material used to dull or deaden, esp. to muffle sound.

(2) تعریف: a wooded area in which the trees have been killed by girdling rather than felling them.

جمله های نمونه

1. My toes are deadened with cold.
[ترجمه navid] انگشتان پایم از سرما یخ زده است
|
[ترجمه گوگل]انگشتان پاهایم از سرما مرده اند
[ترجمه ترگمان]پنجه پاهایم سرد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My thick clothing deadened the blow.
[ترجمه navid] لباس ضخیم من ضربه را گرفته بود
|
[ترجمه گوگل]لباس ضخیم من ضربه را از بین برد
[ترجمه ترگمان]لباس های کلفت من آن ضربه را خاموش کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was given drugs to deaden the pain.
[ترجمه navid] برای تسکین ( رفع ) درد به او دارو دادند.
|
[ترجمه گوگل]برای کاهش درد به او دارو داده بودند
[ترجمه ترگمان]بهش دارو داده تا درد رو بکشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Your constant criticism has deadened their enthusiasm.
[ترجمه گوگل]انتقاد مداوم شما شور و شوق آنها را از بین برده است
[ترجمه ترگمان]انتقاد مداوم شما شور و اشتیاق آن ها را از بین برده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Too many rules might deaden creativity.
[ترجمه گوگل]قوانین بیش از حد ممکن است خلاقیت را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از قوانین ممکن است معکوس شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The wood panelling in the rooms deadened any noise from outside.
[ترجمه گوگل]پوشش های چوبی اتاق ها هر گونه صدای بیرون را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]تخته های چوب در اتاق ها هیچ صدایی از بیرون شنیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We can deaden the noise of the room with thick walls.
[ترجمه گوگل]می توانیم با دیوارهای ضخیم سر و صدای اتاق را خاموش کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم صدای اتاق را با دیواره ای ضخیم بکشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The dentist deadened the nerve with novocaine.
[ترجمه گوگل]دندانپزشک با نووکائین عصب را از بین برد
[ترجمه ترگمان]دندون پزشک عصب رو با \"novocaine\" خاموش کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thick walls deaden the noise from the street.
[ترجمه گوگل]دیوارهای ضخیم صدای خیابان را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]دیواره ای ضخیم، سر و صدا از خیابان بیرون زده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He needs morphine to deaden the pain in his chest.
[ترجمه گوگل]او برای کاهش درد قفسه سینه به مورفین نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]به مرفین احتیاج دارد تا درد را از سینه اش بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unhappiness had deadened her to the lives of others.
[ترجمه گوگل]ناراحتی او را به جان دیگران انداخته بود
[ترجمه ترگمان]بدبختی او را در زندگی دیگران خاموش کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wood is used to deaden the noise.
[ترجمه گوگل]از چوب برای کاهش صدا استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]وود عادت دارد که سر و صدا را بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Morphine is often used to deaden the pain of serious injuries.
[ترجمه گوگل]مرفین اغلب برای کاهش درد آسیب های جدی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]مورفین اغلب برای بی اثر کردن درد آسیب های جدی به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was deadened to all sense of shame.
[ترجمه گوگل]او با تمام احساس شرم مرده بود
[ترجمه ترگمان]از خجالت خاموش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was bored with the deadening routine of her life.
[ترجمه گوگل]او از روال مرگبار زندگی خود خسته شده بود
[ترجمه ترگمان]او از کاره ای کشنده زندگی خود حوصله اش سر رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] عایق صدا کردن
[برق و الکترونیک] میرایی

انگلیسی به انگلیسی

• soundproofing material or device; numbing substance
something that is deadening destroys people's enthusiasm and creativity.

پیشنهاد کاربران

بپرس