• (1)تعریف: material used to dull or deaden, esp. to muffle sound.
• (2)تعریف: a wooded area in which the trees have been killed by girdling rather than felling them.
جمله های نمونه
1. My toes are deadened with cold.
[ترجمه navid] انگشتان پایم از سرما یخ زده است
|
[ترجمه گوگل]انگشتان پاهایم از سرما مرده اند [ترجمه ترگمان]پنجه پاهایم سرد شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. My thick clothing deadened the blow.
[ترجمه navid] لباس ضخیم من ضربه را گرفته بود
|
[ترجمه گوگل]لباس ضخیم من ضربه را از بین برد [ترجمه ترگمان]لباس های کلفت من آن ضربه را خاموش کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was given drugs to deaden the pain.
[ترجمه navid] برای تسکین ( رفع ) درد به او دارو دادند.
|
[ترجمه گوگل]برای کاهش درد به او دارو داده بودند [ترجمه ترگمان]بهش دارو داده تا درد رو بکشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Your constant criticism has deadened their enthusiasm.
[ترجمه گوگل]انتقاد مداوم شما شور و شوق آنها را از بین برده است [ترجمه ترگمان]انتقاد مداوم شما شور و اشتیاق آن ها را از بین برده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Too many rules might deaden creativity.
[ترجمه گوگل]قوانین بیش از حد ممکن است خلاقیت را از بین ببرد [ترجمه ترگمان]بسیاری از قوانین ممکن است معکوس شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The wood panelling in the rooms deadened any noise from outside.
[ترجمه گوگل]پوشش های چوبی اتاق ها هر گونه صدای بیرون را از بین می برد [ترجمه ترگمان]تخته های چوب در اتاق ها هیچ صدایی از بیرون شنیده نمی شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We can deaden the noise of the room with thick walls.
[ترجمه گوگل]می توانیم با دیوارهای ضخیم سر و صدای اتاق را خاموش کنیم [ترجمه ترگمان]ما می توانیم صدای اتاق را با دیواره ای ضخیم بکشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The dentist deadened the nerve with novocaine.
[ترجمه گوگل]دندانپزشک با نووکائین عصب را از بین برد [ترجمه ترگمان]دندون پزشک عصب رو با \"novocaine\" خاموش کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Thick walls deaden the noise from the street.
[ترجمه گوگل]دیوارهای ضخیم صدای خیابان را از بین می برد [ترجمه ترگمان]دیواره ای ضخیم، سر و صدا از خیابان بیرون زده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He needs morphine to deaden the pain in his chest.
[ترجمه گوگل]او برای کاهش درد قفسه سینه به مورفین نیاز دارد [ترجمه ترگمان]به مرفین احتیاج دارد تا درد را از سینه اش بیرون بکشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Unhappiness had deadened her to the lives of others.
[ترجمه گوگل]ناراحتی او را به جان دیگران انداخته بود [ترجمه ترگمان]بدبختی او را در زندگی دیگران خاموش کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Wood is used to deaden the noise.
[ترجمه گوگل]از چوب برای کاهش صدا استفاده می شود [ترجمه ترگمان]وود عادت دارد که سر و صدا را بکشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Morphine is often used to deaden the pain of serious injuries.
[ترجمه گوگل]مرفین اغلب برای کاهش درد آسیب های جدی استفاده می شود [ترجمه ترگمان]مورفین اغلب برای بی اثر کردن درد آسیب های جدی به کار می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She was deadened to all sense of shame.
[ترجمه گوگل]او با تمام احساس شرم مرده بود [ترجمه ترگمان]از خجالت خاموش شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She was bored with the deadening routine of her life.
[ترجمه گوگل]او از روال مرگبار زندگی خود خسته شده بود [ترجمه ترگمان]او از کاره ای کشنده زندگی خود حوصله اش سر رفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[عمران و معماری] عایق صدا کردن [برق و الکترونیک] میرایی
انگلیسی به انگلیسی
• soundproofing material or device; numbing substance something that is deadening destroys people's enthusiasm and creativity.