dead load

/ˈdedloʊd//dedləʊd/

معنی: پایه پل، شاسی اتومبیل، وزن ثابت و متعلقات ان
معانی دیگر: (مهندسی) بارساکن، ایستابار، مرده بار، وزن خشکه (بار خود ساختمان یا پل و غیره در مقایسه با باری که قدرت تحمل آن را دارد یا: زنده باد live load)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the fixed or permanent weight of a structure that exerts a uniform, constant pressure on the supports. (Cf. live load.)

جمله های نمونه

1. The database of the calculations for dead load forming of hull steel plates is established.
[ترجمه گوگل]پایگاه داده محاسبات برای تشکیل بار مرده صفحات فولادی بدنه ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]پایگاه محاسبات مربوط به تشکیل بار مرده صفحات فلزی بر روی بدنه ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These dishes were disposed to a SY 1 dead load paddy field soil pressure instrument to study soil pressure sinkage characteristics on coastal shoaly land in Zhejiang.
[ترجمه گوگل]این ظروف به یک ابزار فشار خاک برنجی بار مرده SY 1 برای مطالعه ویژگی‌های فرورفتگی فشار خاک در زمین‌های shoaly ساحلی در ژجیانگ ریخته شدند
[ترجمه ترگمان]این ظروف برای مطالعه ویژگی های فشار خاک بر روی زمین shoaly در Zhejiang، یک ابزار فشار خاک بر روی خاک بر روی یک ابزار فشار خاک قرار داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Normal design loads include:Roof live load, Dead load, Suspending load, Crane load, Mezzamime live. load, Wind load, Show load, Seismic load, etc.
[ترجمه گوگل]بارهای طراحی معمولی عبارتند از: بار زنده سقف، بار مرده، بار معلق، بار جرثقیل، Mezzamime زنده بار، بار باد، نمایش بار، بار لرزه ای و غیره
[ترجمه ترگمان]باره ای طراحی معمول شامل: بار زنده، بار مردگان، بار Suspending، Crane، Mezzamime زندگی می کنند بار، بار باد، بار نمایش، بار لرزه ای، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The dead load analysis need not be revised.
[ترجمه گوگل]تحلیل بار مرده نیازی به تجدید نظر ندارد
[ترجمه ترگمان]تحلیل بار مرده نباید مورد بازبینی قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. DL 1 Dead load from equipment and other well - defined installations.
[ترجمه گوگل]DL 1 بار مرده از تجهیزات و سایر تاسیسات به خوبی تعریف شده
[ترجمه ترگمان]پنجمین بار مرده از تجهیزات و دیگر تاسیسات به خوبی تعریف شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In design, the overall size of arch bridge is arranged firstly. Basing on it, arch axis coefficient and internal forces of dead load and live load are calculated.
[ترجمه گوگل]در طراحی، اندازه کلی پل قوسی در ابتدا مرتب می شود بر اساس آن، ضریب محور قوس و نیروهای داخلی بار مرده و بار زنده محاسبه می شود
[ترجمه ترگمان]در طراحی، اندازه کلی پل قوس در ابتدا قرار داده شده است بر روی آن، ضریب محور قوس و نیروهای داخلی بار مرده و بار زنده محاسبه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Layout of the falsework should consider the requirement for longitudinal bracing, two percent of the dead load, to prevent internal collapse of the system.
[ترجمه گوگل]چیدمان کاذب باید الزام مهاربندی طولی، دو درصد بار مرده را در نظر بگیرد تا از فروپاشی داخلی سیستم جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]صفحه بندی of باید نیاز به آمادگی طولی، دو درصد از بار مرده را در نظر بگیرد تا از فروپاشی داخلی سیستم جلوگیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The skillful design of the pulley block makes the largest door leaf able to bear the 400kg dead load of the leaf.
[ترجمه گوگل]طراحی ماهرانه بلوک قرقره باعث می شود که بزرگترین لنگه درب بتواند بار مرده 400 کیلوگرمی برگ را تحمل کند
[ترجمه ترگمان]طراحی ماهرانه بلوک قرقره باعث می شود که بزرگ ترین برگ کاغذ قادر به تحمل بار مرده ۴۰۰ کیلوگرم برگ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The failure time of elements in structural system under dead load and fatigue load was studied.
[ترجمه گوگل]زمان شکست عناصر در سیستم سازه تحت بار مرده و بار خستگی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]زمان شکست عناصر در سیستم سازه ای تحت بار مرده و بار خستگی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Take the arch rib material strength as the prior condition, the paper studies limitation span of arch bridge withparabola and catenary as rational arch axis curve under dead load.
[ترجمه گوگل]استحکام مواد دنده قوس را به عنوان شرط قبلی در نظر بگیرید، مقاله به بررسی محدوده محدودیت پل قوسی با سهمی و کاتنری به عنوان منحنی محور قوس منطقی تحت بار مرده می پردازد
[ترجمه ترگمان]استفاده از دنده قوس مانند شرایط قبلی، محدوده محدودیت مطالعات مقاله بر روی پل قوس withparabola و catenary به عنوان منحنی axis منطقی در زیر بار مرده را مطالعه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The fretting life of conductor increases with the decrease of bending amplitude and dead load.
[ترجمه گوگل]عمر فرستنده هادی با کاهش دامنه خمشی و بار مرده افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]زندگی پر تشویش هادی با کاهش دامنه خم و بار مرده افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The increase in nominal stress due to live load, BC, is usually small in comparison with the dead load, OA.
[ترجمه گوگل]افزایش تنش اسمی ناشی از بار زنده، BC، معمولاً در مقایسه با بار مرده، OA اندک است
[ترجمه ترگمان]افزایش تنش اسمی به علت بار زنده، پیش از میلاد معمولا در مقایسه با بار مرده، کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پایه پل (اسم)
pier, bridge truss, dead load

شاسی اتومبیل (اسم)
dead load, chassis

وزن ثابت و متعلقات ان (اسم)
dead load

تخصصی

[عمران و معماری] بار مرده - همیشه بار - بار دایم
[برق و الکترونیک] بار ساکن، بار ثابت
[زمین شناسی] بار مرده، همیشه بار، بار دائم
[نساجی] بار مرده

انگلیسی به انگلیسی

• constant load on a structure (a bridge for example)

پیشنهاد کاربران

dead load ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: بار مرده
تعریف: در طراحی واگن، وزن بدنۀ واگن و همۀ ملحقات آن
بار مرده
بار ساکن، بار ثابت

بپرس