اسم ( noun )
• (1) تعریف: a street, alley, or conduit that is closed at one end, offering no through passage.
• مشابه: impasse
• مشابه: impasse
• (2) تعریف: a point beyond which there is no hope of continuation; impasse.
• مشابه: impasse
• مشابه: impasse
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: having one end or outlet closed.
- There is less traffic on a dead-end street.
[ترجمه گوگل] در یک خیابان بن بست ترافیک کمتری وجود دارد
[ترجمه ترگمان] ترافیک کمتری در خیابان بن بست وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ترافیک کمتری در خیابان بن بست وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: (informal) providing no opportunity for improvement or advancement.
- He was frustrated in his dead-end job.
[ترجمه گوگل] او در کار بن بست خود ناامید بود
[ترجمه ترگمان] او از شغل dead ناامید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او از شغل dead ناامید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She felt trapped in a dead-end marriage.
[ترجمه گوگل] او احساس می کرد در یک ازدواج بن بست افتاده است
[ترجمه ترگمان] اون احساس کرد تو یه ازدواج بن بست گیر افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون احساس کرد تو یه ازدواج بن بست گیر افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید