dead end

/ˈdedˈend//dedend/

معنی: بن بست، انتهای بسته لوله اب یا مجرا
معانی دیگر: (کوچه و خیابان) بن بست، (مجازی) بن بست، امپاس، بدون مفر، بی فرار، (دارای یک مخرج یا مفر) بن بست، یک برونه، یک راهه، (مجازی) بدون آینده، بدون ترقی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a street, alley, or conduit that is closed at one end, offering no through passage.
مشابه: impasse

(2) تعریف: a point beyond which there is no hope of continuation; impasse.
مشابه: impasse
صفت ( adjective )
(1) تعریف: having one end or outlet closed.

- There is less traffic on a dead-end street.
[ترجمه گوگل] در یک خیابان بن بست ترافیک کمتری وجود دارد
[ترجمه ترگمان] ترافیک کمتری در خیابان بن بست وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (informal) providing no opportunity for improvement or advancement.

- He was frustrated in his dead-end job.
[ترجمه گوگل] او در کار بن بست خود ناامید بود
[ترجمه ترگمان] او از شغل dead ناامید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She felt trapped in a dead-end marriage.
[ترجمه گوگل] او احساس می کرد در یک ازدواج بن بست افتاده است
[ترجمه ترگمان] اون احساس کرد تو یه ازدواج بن بست گیر افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a dead-end job
شغلی که آینده ندارد

2. a dead-end street
خیابان بن بست

3. Remember that adversity is not a dead end but a detour to a better outcome.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که ناملایمات یک بن بست نیست، بلکه مسیری انحرافی برای یک نتیجه بهتر است
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که بدبختی یک پایان بن بست نیست، بلکه یک مسیر انحرافی به یک نتیجه بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Negotiators have reached a dead end in their attempts to find a peaceful solution.
[ترجمه گوگل]مذاکره کنندگان در تلاش برای یافتن راه حل مسالمت آمیز به بن بست رسیده اند
[ترجمه ترگمان]مذاکره کنندگان در تلاش خود برای یافتن راه حلی صلح آمیز به بن بست رسیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His research was at a dead end.
[ترجمه گوگل]تحقیقات او به بن بست رسیده بود
[ترجمه ترگمان]تحقیقات او به بن بست رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We had come to a dead end in our research.
[ترجمه داوود شفیعی] ما در تحقیقات مان به بن بست رسیدیم.
|
[ترجمه گوگل]ما در تحقیقات خود به بن بست رسیده بودیم
[ترجمه ترگمان] ما به یه بن بست رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The negotiations have reached a dead end.
[ترجمه گوگل]مذاکرات به بن بست رسیده است
[ترجمه ترگمان]مذاکرات به بن بست رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She'd come to a dead end.
[ترجمه گوگل]او به بن بست رسیده بود
[ترجمه ترگمان]او به بن بست رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A sublime, monumental dead end, that has produced some brilliant sado-masochist poetry from band and critic alike.
[ترجمه گوگل]بن‌بستی باشکوه و به یاد ماندنی که شعرهای سادو-مازوخیستی درخشانی را از گروه و منتقد تولید کرده است
[ترجمه ترگمان]یک پایان عظیم و عظیم، که یک شعر درخشان و masochist از یک گروه موسیقی و یک منتقد به وجود آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It felt like some sort of dead end.
[ترجمه گوگل]انگار یه جور بن بست بود
[ترجمه ترگمان]انگار یک جور بن بست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This was a dead end for me.
[ترجمه گوگل]این برای من یک بن بست بود
[ترجمه ترگمان]این یک پایان مرده برای من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And being a dead end, the alley led to nowhere else.
[ترجمه گوگل]و کوچه که بن بست بود به جای دیگری منتهی نمی شد
[ترجمه ترگمان]و چون بن بست بود، کوچه به هیچ جا ختم نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The trail came to a dead end.
[ترجمه گوگل]مسیر به بن بست رسید
[ترجمه ترگمان] رد پای مرده پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Working at the warehouse seemed like a dead end.
[ترجمه گوگل]کار در انبار مانند یک بن بست به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]کار کردن تو انبار مثل یه بن بست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But it is at a dead end now.
[ترجمه گوگل]اما اکنون در بن بست است
[ترجمه ترگمان]اما الان در بن بست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بن بست (اسم)
close, deadlock, stalemate, dead end

انتهای بسته لوله اب یا مجرا (اسم)
dead end

تخصصی

[شیمی] بن بست
[عمران و معماری] بن بست
[مهندسی گاز] بن بست، انتهای بسته لوله یامجرا
[زمین شناسی] بن بست
[نفت] ف کابل ثابت

انگلیسی به انگلیسی

• cul de sac, street which has no exit; something which has no future, something which will never produce positive results
if a street is a dead end, there is no way out at one end of it.
a job or course of action that is a dead end does not progress anywhere.
having no exit; that has no opportunity for advancement or no future (e.g. "a dead-end job"); (slang) strong and rowdy (as in "dead-end gang")

پیشنهاد کاربران

numb
1. بن بست 2. کار بی حاصل. کار بی ثمر 3. ( شغل ) بدون آینده. بدون ترقی
نافرجام
dead - end relationships روابط نافرجام
[مهندسی آب و فاضلاب]: در مهندسی آب و فاضلاب اصطلاح Dead - end filtration به معنی فیلتراسیون با جریان بن بست است که در آن جهت جریان توده سیال با جهت فیلتراسیون یکسان است و معمولا سیال در یک محفظه بسته تحت فشار قرار میگیرد تا تغلیظ و جداسازی صورت پذیرد.
dead end
زدیم به کاهدون
بن بست
Numb =
Dead End : در صنعت برق بمعنی انتهائی نمودن یراق آلات روی پایه میباشد
کوچه، جاده یا خیابانی که تنها یک راه خروجی داره که با ( بن بست ) می شناسیم!
∆ It's a dead end my lady : بانوی من، بن بسته ( راهی که داری میری راه خروجی نداره )
I will double check, make sure it is : دوباره نگاه میکنم تا مطمئن بشم واقعاً هست/بن بسته
Syn with numb
Numb means without the power of feeling

ex: my fingrs quickly became numb in the frigid room
یک فیلم ترسناک است بعد نیس ببینید
Wrong turn two dead end
پیچ اشتباه 2, بن بست
UN vote to ignore human rights abuses in China leaves west in dead end
یک نوع سیستم در شبکه توزیع آب می باشد. این سیستم شامل یک لوله اصلی توزیع یوده که با افزایش فاصله از منبع آب، اندازه لوله کاهش می یابد. رشته مهندسی بهداشت محیط و مهندسی آب و فاضلاب
dead end ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: بن‏بست 1
تعریف: راهی که یکی از دو سر آن بسته باشد
بن بست ؛ بدون آینده , بدون پیشرفت
# a dead - end street
# We came to a dead - end in our research
# They reached a dead - end in negotiations
# She said that it was a dead - end job
# He was frustrated in his dead - end job
بدون آینده یا جای پیشرفت، عامیانه: قوی و خشن
Noun - countable :
راه بن بست
موقعیتی که هیچ پیشرفتی نخواهد داشت
A dead - end job : شغل و کاری که حقوق و درآمد کمی دارد و شانس پیشرفت در آن کار و گرفتن ارتقای شغلی بسیار کم است.
بی حس، کرخ
مسیر بن بست
بی حس کرخت
کوچه ای که ته آن بسته با شد ، بن بست
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس