de rigueur

/ˈdiːrɪˈɡjuːr//dərɪˈɡjuː/

معنی: اجباری
معانی دیگر: (فرانسه)، طبق موازین ادب و حسن رفتار، مودبانه، از نظر سنتی یا اخلاقی الزام اور

جمله های نمونه

1. T-shirts now seem almost de rigueur in the West End.
[ترجمه گوگل]اکنون تی‌شرت‌ها در وست اند تقریباً غیرمعمول به نظر می‌رسند
[ترجمه ترگمان]تی - تی - - تی - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Evening dress is de rigueur at the casino.
[ترجمه گوگل]لباس شب در کازینو دزد است
[ترجمه ترگمان] لباس شب، اجباری در کازینو هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Where I work, smart suits are de rigueur for the women.
[ترجمه گوگل]در جایی که من کار می کنم، کت و شلوارهای هوشمند برای زنان امری بد است
[ترجمه ترگمان]جایی که من کار می کنم، کت و شلوار شیک برای خانم ها مد روز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Evening dress is de rigueur at the Casino.
[ترجمه گوگل]لباس شب در کازینو دشت است
[ترجمه ترگمان] لباس شب تو کازینوی \"rigueur\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tuxedos are de rigueur at the event.
[ترجمه گوگل]در این رویداد، لباس‌های تاکسی‌دوز در مراسم حضور دارند
[ترجمه ترگمان]tuxedos در این مراسم به عنوان \"مد\" در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thus, crime is common, apathy is de rigueur, and cynicism is rampant.
[ترجمه گوگل]بنابراین، جنایت رایج است، بی‌تفاوتی بی‌تحرک است، و بدبینی بیداد می‌کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین جنایت رایج است، بی تفاوتی و rigueur شایع است و cynicism شایع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then again, let us nor forget, it is considered de rigueur to keep a few foreigners around.
[ترجمه گوگل]باز هم، فراموش نکنیم، نگه داشتن چند خارجی در اطراف امری غیرمجاز محسوب می شود
[ترجمه ترگمان]سپس بار دیگر، نه فراموش کنیم و نه فراموش کنیم، در نظر گرفته می شود که تعداد کمی از خارجیان را دور نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To attract crowds large enough to fill up the ornate space, big spectacles were de rigueur.
[ترجمه گوگل]برای جذب جمعیت به اندازه کافی بزرگ برای پر کردن فضای آراسته، عینک‌های بزرگی ساخته شد
[ترجمه ترگمان]برای جذب جمعیت کافی بود که فضای پر زرق و برق را پر کنند، عینک بزرگ مد روز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are the same build, his back was to him, they wear the de rigueur blazers.
[ترجمه گوگل]آنها همان هیکل هستند، پشتش به او بود، بلیزرهای de rigueur می پوشند
[ترجمه ترگمان]آن ها همان build، پشتش به او بود، آن ها ژاکت de را می پوشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Instruction as to when and where a silk hat is de rigueur.
[ترجمه گوگل]راهنمایی در مورد اینکه کلاه ابریشمی کی و کجا درست می شود
[ترجمه ترگمان]تعلیم و تربیت چه وقت و چه وقت یک کلاه ابریشمی مد روز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اجباری (صفت)
binding, compulsory, compulsive, mandatory, coercive, forcible, de rigueur, obliging

انگلیسی به انگلیسی

• socially expected, obligatory according to popular fashion
a possession or habit that is de rigueur is fashionable and therefore necessary for anyone who wants to avoid being considered old-fashioned or unusual.

پیشنهاد کاربران

بپرس