dazzled

/ˈdæzl̩//ˈdæzl̩/

خیره کردن، تابش یا روشنی خیره کننده

جمله های نمونه

1. she was dazzled by the headlights
نور چراغ اتومبیل ها،او را خیره کرد.

2. the palace's ornaments dazzled me
تزیینات کاخ چشم های مرا خیره کرد.

3. I was dazzled by the sunlight.
[ترجمه گوگل]از نور خورشید خیره شده بودم
[ترجمه ترگمان]نور خورشید مرا خیره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He dazzled the crowd with his oratory.
[ترجمه گوگل]او با سخنوری خود جمعیت را خیره کرد
[ترجمه ترگمان]جمعیت را با نمازخانه خود گیج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. George dazzled her with his knowledge of the world.
[ترجمه گوگل]جورج با دانش خود از جهان او را خیره کرد
[ترجمه ترگمان]جورج او را با شناختی که از جهان داشت خیره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The light bounced off the river and dazzled her.
[ترجمه گوگل]نور از رودخانه منعکس شد و او را خیره کرد
[ترجمه ترگمان]نور از رودخانه پرید و او را خیره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was dazzled by the sudden sunlight.
[ترجمه گوگل]از نور ناگهانی خورشید خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]از نور ناگهانی آفتاب به حیرت افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was dazzled by the lights of oncoming traffic.
[ترجمه گوگل]نورهای ترافیکی که از روبرو می آمد خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]از چراغ های خیابان به حیرت افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The student was dazzled by his sudden success.
[ترجمه گوگل]دانش آموز از موفقیت ناگهانی خود خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]محصل از موفقیت ناگهانی او گیج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was dazzled by his success.
[ترجمه گوگل]او از موفقیت خود خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]از موفقیتش گیج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The lights of the car dazzled me.
[ترجمه گوگل]چراغ های ماشین خیره ام کرد
[ترجمه ترگمان]چراغ های اتومبیل مرا گیج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As children, we were dazzled by my uncle's good looks and charm.
[ترجمه گوگل]بچه که بودیم از خوش قیافه و جذابیت عمویم خیره شده بودیم
[ترجمه ترگمان]به نظر بچه ها، ما از قیافه خوب و زیبایی عموم حیرت کرده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Such prospects almost dazzled the young girl.
[ترجمه گوگل]چنین چشم اندازهایی تقریباً دختر جوان را خیره کرد
[ترجمه ترگمان]این آینده تقریبا می توانست دختر جوان را گیج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Such brilliant prospects almost dazzled the young girl.
[ترجمه گوگل]چنین چشم اندازهای درخشان تقریباً دختر جوان را خیره کرد
[ترجمه ترگمان]این دورنمای درخشان تقریبا باعث حیرت دختر جوان می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• blinded; amazed, impressed

پیشنهاد کاربران

بپرس