dazzle

/ˈdæzl̩//ˈdæzl̩/

معنی: تابش یا روشنی خیره کننده، خیره کردن
معانی دیگر: (با نور یا درخشش یا زرق و برق) خیره کردن یا شدن، شکوه، جلال، زرق و برق، درخشش، جلوه گری، مات و مبهوت کردن، سرگشته کردن، شگفت زده کردن، غرق در تحسین کردن، خیره کنندگی، مبهوت سازی، شگفت آفرینی

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: dazzles, dazzling, dazzled
(1) تعریف: to dim or confuse the vision of, by blinding light.
مترادف: daze
مشابه: blind, disorient, stun

- Outside the cave, the sunlight dazzled us.
[ترجمه گوگل] بیرون غار، نور خورشید ما را خیره کرده بود
[ترجمه ترگمان] بیرون غار، نور خورشید ما را خیره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to confound or greatly impress by brilliance, superior quality or performance, or the like.
مترادف: bedazzle
مشابه: amaze, astonish, astound, boggle, bowl over, flabbergast, impress, stagger, stun, surprise

- The boxer's quick footwork dazzled his opponent.
[ترجمه گوگل] حرکت سریع بوکسور حریف را خیره کرد
[ترجمه ترگمان] حرکات سریع boxer حریف او را گیج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The opulence of the palace dazzles its many visitors.
[ترجمه گوگل] شکوه و عظمت این کاخ بینندگان بسیاری را خیره می کند
[ترجمه ترگمان] غنای قصر، مهمانان فراوانی را خیره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her genius dazzled her professors.
[ترجمه گوگل] نبوغ او اساتیدش را خیره کرد
[ترجمه ترگمان] نبوغ او استادان او را خیره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to shine or glitter brilliantly.
مترادف: glitter
مشابه: blaze, flare, glow, shine, sparkle

- The rubies dazzled in the light of the chandeliers.
[ترجمه گوگل] یاقوت ها در نور لوسترها خیره می شدند
[ترجمه ترگمان] The در نور چلچراغ ها چشم دوختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to excite admiration by being brilliant.
مشابه: impress

- Her talent simply dazzles.
[ترجمه گوگل] استعداد او به سادگی خیره می شود
[ترجمه ترگمان] استعداد او را خیره خیره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: of vision, to be overcome by bright light.
مشابه: dim
اسم ( noun )
مشتقات: dazzlingly (adv.), dazzler (n.)
• : تعریف: the act or quality of dazzling.
مترادف: splendor
مشابه: �lan, brilliance, flair, magnificence, pizazz, zing

- The circus had dazzle and excitement.
[ترجمه گوگل] سیرک خیره و هیجان داشت
[ترجمه ترگمان] سیرک حیرت و هیجان را به خود مشغول کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the children were transported by the dazzle of the fireworks
درخشش آتش بازی بچه ها را به عالم دیگری برد.

2. The sun's dazzle on the water hurts my eyes.
[ترجمه هوشنگ] . انعکاس نور خورشید دراب چشم را ناراحت میکند
|
[ترجمه گوگل]نور خورشید روی آب چشمانم را آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]نور خورشید بر آبی که چشمانم را آزار می دهد خیره می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You'll dazzle oncoming drivers if you don't dip your headlights.
[ترجمه گوگل]اگر چراغ های جلوی خود را پایین نیاورید، رانندگان روبرو را خیره خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]اگر چراغ ها را خاموش نکنید، drivers را گیج می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The dazzle of stardom and status attracts them.
[ترجمه گوگل]خیره شدن ستاره بودن و موقعیت آنها را جذب می کند
[ترجمه ترگمان]درخشش ستاره و موقعیت آن ها را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The movie's special effects fail to dazzle.
[ترجمه گوگل]جلوه های ویژه فیلم نمی تواند خیره کننده باشد
[ترجمه ترگمان]این فیلم تاثیرات ویژه فیلم را گیج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As a speaker he would dazzle listeners with his brilliant wordplay and witty remarks.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک سخنران شنوندگان را با بازی کلمات درخشان و سخنان شوخ خود خیره می کرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک سخنران، با بازی با بازی با بازی با بازی با کلمات و سخنان زیرکانه او گوش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dazzle of a grid can be alleviated by weaving, permitting parallels to alternate in domination.
[ترجمه گوگل]خیره شدن یک شبکه را می توان با بافتن کاهش داد و به موازات اجازه می دهد تا در تسلط متناوب شوند
[ترجمه ترگمان]چشم یک شبکه را می توان با weaving کاهش داد و امکان parallels موازی در سلطه را فراهم می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The western sun would scorch and dazzle and we would pull down the blinds in the compartment.
[ترجمه گوگل]آفتاب غرب می‌سوزاند و خیره می‌شود و ما پرده‌های کوپه را پایین می‌کشیم
[ترجمه ترگمان]خورشید غربی می would و ما پرده ها رو توی کوپه کشیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Using legal or scientific jargon to dazzle.
[ترجمه گوگل]استفاده از اصطلاحات حقوقی یا علمی برای خیره کردن
[ترجمه ترگمان]استفاده از اصطلاحات حقوقی یا علمی برای گیج کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But it is the poppies which dazzle.
[ترجمه گوگل]اما این خشخاش ها هستند که خیره می شوند
[ترجمه ترگمان]اما این شقایق است که مرا گیج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She doesn't flaunt the dextrous dazzle of Sylvie Guillem, nor does she move with the reckless physicality of Darcey Bussell.
[ترجمه گوگل]او خیره ماهرانه سیلوی گیلم را به رخ نمی‌کشد، و با بدنی بی‌پروای دارسی باسل حرکت نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lots of computer-generated technical dazzle in this fantasy about jungle animals escaping a supernatural board game and terrorizing a New Hampshire town.
[ترجمه گوگل]بسیاری از خیره‌کننده‌های فنی رایانه‌ای در این فانتزی درباره حیوانات جنگل که از یک بازی تخته‌ای ماوراء طبیعی فرار می‌کنند و شهر نیوهمپشایر را به وحشت می‌اندازند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از dazzle فنی تولید شده کامپیوتری در این فانتزی و خیال در مورد حیوانات جنگلی از یک بازی تخته ای طبیعی فرار می کنند و یک شهر نیو Hampshire را به وحشت می اندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was his job to dazzle us with his brilliance, blind us with his science.
[ترجمه گوگل]کار او بود که ما را با درخشش خود خیره کند و با علم خود ما را کور کند
[ترجمه ترگمان]وظیفه او بود که ما را با درخشش خود گیج کند، ما را با علم خود کور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nevertheless, dazzle in exclaim effect cruel, still many people pointed out all sorts of small flaws.
[ترجمه گوگل]با این وجود، خیره کردن در اثر فریاد ظالمانه، هنوز هم بسیاری از مردم به همه نوع از معایب کوچک اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]با این وجود بسیاری از مردم همه گونه نقص کوچک را نشان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You will dazzle the crowds and attract plenty of love connections.
[ترجمه گوگل]شما جمعیت را خیره خواهید کرد و ارتباطات عشقی زیادی را جذب خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]شما جمعیت را گیج خواهید کرد و تعداد زیادی از روابط عاشقانه را جذب خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تابش یا روشنی خیره کننده (اسم)
dazzle

خیره کردن (فعل)
amaze, astonish, blind, daze, dazzle, puzzle

انگلیسی به انگلیسی

• sparkle; something which dazzles
blind with bright light; amaze, impress, fascinate
if something dazzles you, you are extremely impressed by its quality or beauty.
the dazzle of a light is its sudden brightness, so you cannot see properly.
if a bright light dazzles you, you cannot see properly.

پیشنهاد کاربران

From the horrors of the initial bloody irruptions, when the first Mongol - led armies rampaged across northern Iran, to the glory days of the Ilkhanate - Yuan axis, when the Mongol dominated Persian and
...
[مشاهده متن کامل]
Chinese courts dazzled the world, the Mongol influence on Iran of this turbulent period was profound.

۱. ( نور ) چشم را زدن. کور کردن ۲. خیره کردن. مبهوت کردن. بهت زده کردن ۳. درخشش. برق ۴. شکوه. جلال
مثال:
America still dazzles at allowing anybody to become an American.
آمریکا همچنان در اجازه دادن به هر کسی که {بخواهد} آمریکایی بشود بهت زده است.
مبهوت شدن . شگفت زده شدن
A GROUP OF ZEBRAS IS CALLED A ‘DAZZLE’
گروهی از گورخر ها / گله گورخر ها
تحت تاثیر قرار گرفتن یا دادن
( میخواستم تحت تاثیر قرار بگیری )
I was trying to dazzle you
( نور چیزی ) چشم را زدن
کورکردن از نور ( موقتی ) . نور چشم درآور
خودنمایی ( درخشیدن )

بپرس