1. he kennels his dog during daytime
او روزها سگش را در لانه نگه می دارد.
2. he works nights and sleeps during daytime
شب ها کار می کند و در طول روز می خوابد.
3. some forests are dark even in the daytime
برخی جنگل ها حتی در روز هم تاریک اند.
4. I can't sleep in the daytime.
5. We left in the daytime so as not to arouse suspicion.
[ترجمه گوگل]برای اینکه شبهه ایجاد نکنیم در روز رفتیم
[ترجمه ترگمان] روز رو جا گذاشتیم تا مشکوک نشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Some animals are inactive during the daytime.
[ترجمه گوگل]برخی از حیوانات در طول روز غیر فعال هستند
[ترجمه ترگمان]بعضی از حیوانات در طول روز غیرفعال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In the daytime he stayed up in his room, sleeping, or listening to music.
[ترجمه گوگل]روزها در اتاقش بیدار می ماند، می خوابید یا به موسیقی گوش می داد
[ترجمه ترگمان]روزها در اتاق خود می ماند و می خوابید، یا به موسیقی گوش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This is daytime television at its most anodyne.
[ترجمه گوگل]این تلویزیون در روز در آنودین ترین حالت خود است
[ترجمه ترگمان]این، تلویزیون روز در most است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You hardly ever see owls in the daytime.
[ترجمه گوگل]به ندرت در طول روز جغدها را می بینید
[ترجمه ترگمان]تو روز که دی گه هیچ وقت جغد ندیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Daytime temperatures never fell below 80?F.
[ترجمه گوگل]دمای روز هرگز به زیر 80 درجه فارنهایت نمی رسید
[ترجمه ترگمان]در این روزها دمای روزانه زیر ۸۰ درجه کاهش پیدا نکرده است؟ اف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Please give a daytime telephone number.
[ترجمه گوگل]لطفا شماره تلفن روزانه بدهید
[ترجمه ترگمان]لطفا شماره تلفنی روز را بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Your body temperature is higher in the daytime than at night.
[ترجمه گوگل]دمای بدن شما در روز بیشتر از شب است
[ترجمه ترگمان]دمای بدن در طول روز بیشتر از شب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Bats sleep in the daytime and come out to hunt for food at night.
[ترجمه گوگل]خفاش ها در روز می خوابند و شب ها برای شکار غذا بیرون می آیند
[ترجمه ترگمان]خفاش ها در طول روز می خوابند و برای یافتن غذا در شب بیرون می ایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The new daytime soap opera has yet to show signs that it's clicking with the television audience.
[ترجمه گوگل]سریال جدید در طول روز هنوز علائمی نشان نداده است که مخاطبان تلویزیونی را تحت تاثیر قرار داده است
[ترجمه ترگمان]اپرا صابون روز جدید هنوز علائمی را نشان می دهد که بر روی مخاطبان تلویزیونی کلیک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Daytime television tended to remind her too forcefully of her own situation.
[ترجمه گوگل]تلویزیون در طول روز تمایل داشت موقعیت خودش را به شدت به او یادآوری کند
[ترجمه ترگمان]تلویزیون، که روزها بود، بیشتر به او یادآوری می کرد که وضعیت خودش را به شدت تحت تاثیر قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The park is open during daytime throughout the summer.
[ترجمه گوگل]این پارک در طول روز در طول تابستان باز است
[ترجمه ترگمان]این پارک در طول روز در سرتاسر تابستان باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید